عدم برخورداري متدينان قشري از معرفت و تربيت بايسته اسلامي
از مجموع تراث غني روايي (ابواب الفتن، الملاحم و أنباء القائم) شباهتي ميان دوران حکومت امام مهدي عليه السّلام و اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب عليه السّلام به دست مي آيد. همچنان که حضرت علي مرتضي عليه السّلام با گروههايي جنگيد که يا هواپرستي و دنيا طلبي شان آنان را به خروج در مقابل امام وقت واداشته بود (يعني دو گروه ناکثين و قاسطين) يا فهم سقيم و تعصب کور ديني (يعني گروه مارقين و خوارج)؛ به همين ترتيب در زمان حکومت حضرت ولي عصرعليه السّلام نيز دو گروه در برابر امام زمان خروج کرده، بر حضرت تيغ مي کشند؛ هواپرستان و کج انديشاني که نه فهم ژرف و جامعي از دين، حکمت و کارکرد آن دارند و نه ادب و تربيت لازم ديني در برخورد با حجّت زمان را.
بدين ترتيب، امام عليه السّلام در جبهه ي خارجي بايد با نظام سلطه و استکبار جهاني وارد جنگ شود و در جبهه ي داخلي با منتظراني که مي پنداشته اند مهدي موعود همان کسي است که خدا وعده داده تا بيايد و آرزوها و خواسته هاي آنان را برآورده سازد يا آنچه را که آنان تحت عنوان (دين) بازشناخته و پذيرفته بوده اند، اجرا کند!
در آسيب شناسي ايده ي انتظار، بايد تمهيداتي انديشيده شود که منتظران در سطح کلانْ با دين و اهداف آن، موانع و محدوديت هاي شناخت کامل دين در عصر غيبت، امامت و حوزه ي اختيارات امام، مفهوم صحيح و سازنده ي انتظار و وظايف منتظران، سيره و مشي امام عصرعليه السّلام در عصر ظهور، علايم قطعي ظهور، اهداف قيام قائم آل محمدعليه السّلام آشنا شوند. نيز در تربيت نفوس جامعه ي اسلامي بايد روح ولايت پذيري در کالبد آحاد منتظران دميده شود تا بدين وسيله از تشکيل مهدي باوري هاي سطحي و انحرافي در ميان منتظران پيشگيري شود.