خروج دجال از اشراط الساعة
جدا از اين که روايات باب دجّال قابل اعتماد هستند يا نه؟ و اين که آيا شيعه هم مانند اهل سنت مسئله ي دجّال را پذيرفته است يا نه؟ و با چشم پوشي از اين که آيا دجّال يک فرد معين است يا سمبل و نمادي است براي يک جبهه يا جريان، مسئله ي مهمّ ديگري وجود دارد و آن احتمال در زمره ي اشراط الساعة بودن دجّال است که چنانچه اين احتمال ثابت شود، آنگاه پرونده ي اين بحث در باب علايم ظهور بسته خواهد شد.
احتمال مزبور داراي قرائن و شواهدي است که به برخي از آن ها اشاره مي کنيم:
الف - در تعداد قابل توجهي از اخبار (شايد بتوان ادعا کرد بيشتر رواياتي که در آن اصل وجود دجّال مورد اشاره واقع شده است و نه احاديثي که صفات او را مطرح ساخته اند) تصريح شده که (دجّال) از اشراط الساعة مي باشد؛ براي نمونه روايتي است نبوي که به اسناد مختلف در کتب قوم آمده است. رسول خداصلي الله عليه و آله مي فرمايند:
(ناگزير ده نشانه قبل از وقوع قيامت رخ خواهد داد؛
1- سفياني
2- دجال
3- دخان
4- دابّه
5- خروج قائم عليه السّلام
6- طلوع خورشيد از مغرب
7- نزول عيسي بن مريم عليه السّلام از آسمان
8- فرو رفتن زمين در مشرق
9- فرو رفتن زمين در جزيرة العرب
10- آتشي که از انتهاي عدن خارج مي شود و مردمان را به سوي محشر مي راند). [1] .
ب - مولي محسن فيض کاشاني در نوادر الاخبار في ما يتعلق باصول الدين در (کتاب المعاد) بابي تحت عنوان (باب اشراط الساعة) گشوده است. در دومين روايت اين باب مي خوانيم: رسول خداصلي الله عليه و آله فرمود:
(قيامت بر پانخواهد شد مگر ده نشانه هويدا گردد؛
1- دجال
2- طلوع شمس از مغرب
3- دابة الارض
4-يأجوج و مأجوج
5- دخان
6 و 7 و 8 - سه فرورفتگي: فرو رفتن زمين در مشرق، فرورفتن زمين در مغرب و فرو رفتن آن در جزيرة العرب
9- آتشي که از انتهاي عدن خارج شده، مردم را سوي محشر مي راند.
10 - اين آتش فرو نشيند با مردمان هر گاه آنان بنشينند و روي آورد به مردمان هر گاه آنان جلو آيند.) [2] .
همان گونه که ملاحظه مي شود در اين روايت از (يأجوج و مأجوج)، (دخان) و (آتش عدن) ياد شده که در روايات باب علايم ظهور از آن ها خبري نيست و همه اين موارد بالاتفاق از اشراط الساعة مي باشند و از سوي ديگر، از سفياني و قتل نفس زکيّه و کسوف و ساير علامات حتمي ظهور در آن اثري نيست و اين خود نشانگر آن است که دجّال از اشراط الساعة مي باشد نه از نشانه هاي ظهور صاحب الامرعليه السّلام.
ج - علامه مجلسي در جلد ششم بحارالانوار و در کتاب (العدل و المعاد) باب (اشراط الساعة و قصة يأجوج و مأجوج) چهار روايت ذکر کرده است که در آن ها از دجّال به عنوان يکي از اشراط الساعة سخن به ميان آمده است در حالي که در اين روايات از علايم قطعي قيام قائم عليه السّلام هيچ نشاني نيست. [3] .
پاورقي
[1] الخصال / ج / 2 صص 431 و 449الغيبة / طوسي / ص 436مختصر بصائر الدرجات / ص 202الصراط المستقيم / ج / 2 ص 259الخرائج / ج / 52 ص 148منتخب الانوار المضيئة / صص 48 و 49الصراط المستقيم / ج / 2 ص 259بحار الانوار / ج / 52 ص 209 و در منابع اهل سنت: صحيح مسلم / ج / 8 ص 179 سنن ترمذي / ج / 4 ص 477سنن ابن ماجة / ج / 2 ص 1374 و با اندکي اختلاف: عقد الدرر / ص 403الدر المنثور / ج / 3 ص (60در برخي از اين منابع (خروج قائم عليه السّلام) ذکر نشده است).
[2] نوادر الاخبار / ص 363الخصال / ج / 2 صص 431 و 432 و با اندکي اختلاف در ذيل روايت: صحيح مسلم / ج / 8 ص 179 الدر المنثور / ج / 6 ص 60.
[3] بحار الانوار / ج / 6 صص 297 و 298 و 303 و 304شايان ذکر است که برخي از مفسران معاصر مانند مرحوم شيخ مجتبي قزويني نيز دجّال را از اشراط الساعة دانسته اند و به بر شمردن او در زمره ي علايم ظهور اعتراض کرده اند. ر.ک. بيان الفرقان / ج / 5 صص 173 - 170.