بازگشت

دابة الارض و صاحب الأمر


در روايات زيادي از (دابّه) يا (دابّة الأرض) به عنوان يکي از نشانه ها ياد شده است و از جمله در خطبه ي اميرالمؤمنين علي عليه السّلام که نزال بن سبرة نقل کرده و طي آن صعصعةبن صوحان و اصبغ بن نباته در باره ي دجّال از امام عليه السّلام سؤال مي کنند و در ادامه حضرت از طامّه ي کبري ياد مي کنند و آنگاه مي فرمايند:

(دابّه از زمينِ نزديک سرزمين صفا خارج مي شود در حالي که انگشتري سليمان بن داود عليهما السّلام و عصاي موسي عليه السّلام را با خود دارد، انگشتري را بر صورت هر مؤمني نهد، بر روي آن اين جمله نقش مي بندد که (به درستي که اين فرد مؤمن است) و بر صورت هر کافري نهد بر آن چنين ظاهر مي شود که (به راستي که اين فرد کافر است)... آن گاه دابّه سر خود را بلند مي کند و با مشيت الهي تمامي اهل جهان وي را مشاهده مي کنند...) [1] .

در اغلب کتب، دابّة الارض بر خود وجود شريف امام زمان عليه السّلام تطبيق شده و مراد از دابّة الارض خود حضرت دانسته شده است به قرينه ي اين که در روايات ديگري وارد شده که حضرت، زمان قيام چيزهايي با خود دارند از جمله: عصاي موسي و انگشتري سليمان عليهما السّلام لکن بايد توجه داشت که شواهدي در دست است که بر اين تطبيق صحه نمي گذارد؛ از جمله:

1 - در خطبه ي پيش گفته ي امام العارفين اميرالمؤمنين عليه السّلام، ابتدا حضرت از کشته شدن دجّال به دست ولي عصرعليه السّلام خبر مي دهند و در ضمن آن اشاره مي کنند که عيسي عليه السّلام پس از ظهور، پشت سر حضرت حجت عليه السّلام ايستاده، در نماز به وي اقتدا مي کند، آنگاه مي فرمايند: پس از آن، خروج دابّة به وقوع مي پيوندد و اين عدم اتحاد زماني، دوگانگي وجود شريف امام عليه السّلام و دابّه ي مورد نظر را مي رساند.

2 - در روايات نبوي که بسياري از اصحاب در کتب خود به نقل آن پرداخته اند [2] .

دابّه غير از حضرت صاحب الأمر ياد شده و در عبارت حديث (خروج القائم) بر (الدابّة) عطف شده که بر عدم اين هماني دلالت مي کند.

3- هم خطبه ي مزبور مولي الموحدين عليه السّلام و هم روايت پيش گفته بر اين امر دلالت مي کند که نه تنها مسئله ي خروج دابّه، قابل تطبيق بر قيام صاحب الامر (عجل اللَّه فرجه) نيست بلکه اساسا از نشانه هاي ظهور نيز نبوده، و از (اشراط الساعة) مي باشد. زيرا در خطبه ي علوي تصريح شده که خروج دابّه کذايي در ارتباط با طامّه کبري رخ مي دهد و ذيل آن نيز مي فرمايند: (آنگاه باب توبه بسته شده و از کسي توبه پذيرفته نمي شود) که اين از خصائص روز قيامت است.

همچنين در روايت نبوي، حضرت در ابتداي سخن مي فرمايند: (از حدوث ده علامت پيش از برپايي قيامت گريزي نيست...) و آنگاه آن ها را مي شمارند و در چهارمين علامت از دابّه ياد مي کنند که اين خود نصّ بر اشراط الساعة بودن اين ده نشانه است.


پاورقي

[1] اکمال الدين / ج / 2 ص 527نوادر الاخبار / ص 298مختصر البصائر / حسن بن سليمان حلّي / صص 32 - 30.

[2] ر.ک. الغيبة / طوسي / ص 436الخرائج / راوندي / ج / 3 ص 1148روضة الواعظين / فتال نيشابوري / ص 484 و در منابع اهل سنت: صحيح مسلم / ج / 8 ص 179سنن ترمذي / ج / 4 ص 477سنن ابن ماجة / ج / 2 ص 1347الدر المنثور / سيوطي / ج / 3 ص 60 و نيز نگاه کنيد به: عقد الدرر / حديث ابن عباس / صص 391 و 392.