وجود رهبر مايه بقاء مکتب است
محاسبات عقلي و اجتماعي ثابت مي کند که اعتقاد به وجود چنين امامي در طول مدت غيبتش اثر عقلي عميقي در اجتماع شيعه داشته است که اکنون به آن اشاره مي کنيم.
اصولا هر جامعه اي که براي خود تشکيلات و سازمان دارد براي بقاء تشکيلات و ادامه کار سازمانها و افراد، در تعقيب هدف، به وجود رهبري نياز دارد که مداخله او در رياست امت و گردش تشکيلات و سازمانها لازم و ضروري است، به نحوي که در دل اجتماع باشد و هرگاه اين رهبر به عللي زنداني، تبعيد و يا بيمار باشد در آن صورت هم وجود او براي مديريت و رهبري افراد کافي خواهد بود، زيرا باز مردم به پشتوانه آن رهبر دست به دست هم داده و با اتحاد و انسجام ناشي از احساس وجود رهبر و در نتيجه تبعيت از دستورات او به سمت اهداف مورد نظر، حرکتشان را ادامه مي دهند. آنچنان که در نهضت پيروز امام خميني (ره) شاهد بوديم که در دوران 15 ساله تبعيدشان و خفقان حاکم بر توده ها ايشان با شجاعت و مهارت و تدبير بالايي نهضت را رهبري کردند و بالاخره به ثمر نشاندند.
در طول تاريخ، در ميان ملل زنده که قيامها و نهضتهايي داشتند، براي اين مطلب گواههاي فراواني وجود دارد که نشان مي دهد تا آن رهبر از حيات و زندگي برخوردار بوده است هر چند از نزديک موفق به رهبري نمي شده اما تشکيلات اين گروه باقي و پايدار مي مانده و اما لحظه اي که حيات و زندگي او به پايان رسيد، تفرقه و دو دستگي، تشتت قوا و نيرو، پراکندگي و نابساماني در ميان جمعيت حکمفرما شده است.
بهترين گواه بر اينکه وجود رهبر، حافظ و نگهدارنده مکتب و مايه تشکّل پيروان است، سرگذشت نبرد «احد» در صدر اسلام مي باشد. در اين جنگ به طور اشتباه و يا از روي غرض ورزي ندايي در قلب لشکر اسلام بلند شد که: «محمد کشته شد»، اين خبر دهان به دهان در ميان آن تعداد از مسلمين که مشغول دفاع بودند پيچيد تا آنجا که مرگ پيامبر برايشان قطعي شد، در نتيجه دشمن قويتر شده و به عکس روحيه مسلمانان به شدت تضعيف شد و نظام پيوستگي آنان چنان گسيخته گرديد که هر کدام به گوشه اي فرار کرده و دست از نبرد کشيدند و حتي گروهي به فکر افتادند که به دشمنان بپيوندند. به محض اينکه خبر قتل پيامبر تکذيب شد وعده اي پيامبر را به چشم خود ديدند، لشکر از هم پاشيده، بار ديگر به دلگرمي وجود رهبر، از نقاط مختلف کوه احد، و از زير صخره ها دور پيامبر گرد آمدند و نبرد و دفاع را از سر گرفتند.
در ميدانهاي نبرد تمام کوشش گروهي از سربازان زبده و فداکار اين است که پرچم در برابر حملات دشمن همچنان سراپا و در اهتزاز باشد، در حالي که سربازان دشمن دائماً مي کوشند که پرچم مخالفان را سرنگون سازند، چرا که برقرار بودن پرچم مايه دلگرمي سربازان و تلاش و کوشش مستمر آنهاست.
جمعيت شيعه طبق عقيده اي که به وجود امام زنده دارد، هر چند او را در ميان خود نمي بيند خود را تنها نمي داند.
آنها همواره انتظار بازگشت آن سفر کرده را که قافله هاي دل همراه اوست مي کشند، و انتظار سازنده و اثر بخش است و آنها هر روز احتمال ظهور را مي دهند.
اثر رواني اين طرز فکر که زنده نگهداشتن اميد در دلهاست و وادار ساختن افراد به خود سازي و آمادگي براي آن انقلاب بزرگ، کاملا قابل درک است.
اما اگر اين رهبر اصلا وجود خارجي نداشته باشد و علاقمندان مکتبش در انتظار تولد و پرورش او در آينده باشند، وضع بسيار فرق خواهد کرد.