بازگشت

ديگر دلائل و شواهد تولد حضرت مهدي


کساني که حضرت مهدي (عليه السلام) را پس از تولد ديده اند

1 ـ حضرت امام حسن عسگري (عليه السلام) در بين اصحاب خود چند روز قبل از شهادتش در مجلسي که چهل نفر از صحابه و ارادتمندان مخلص که من جمله (محمد بن عثمان عمري) و (معاويه بن حکيم) و (محمد بن ايوب بن نوح) در آن جمع بودند، فرزند خود را به آنها نشان داد و فرمود: «هذا امامکم من بعدي وخليفتي عليکم. اطيعوه ولاتتفرقوا من بعدي فتهلکوا في اديانکم».

اين امام شماست بعد از من و خليفه من است بر شما، از وي اطاعت کنيد و بعد از من از هم جدا و متفرق نشويد که سرانجام در گرداب عقايد گوناگون هلاک خواهيد شد.

سپس براي توجه آنها اضافه کرده و مي فرمايد و اين تنها فرصتي است که براي ديدار شما از مهدي (عليه السلام) پيش آمده است و بعد از امروز ديگر او را نخواهيد ديد. [1] .

در روز سوم ولادت هم يکبار فرزند خود را به اصحاب گرامي عرضه داشته و تکليف آنها را در برابر امام (عليه السلام) برايشان توضيح مي دهد و مي فرمايد:

«هذا صاحبکم بعدي و خليفتي عليکم... وهو القائم الذي تمد اليه الاعناق بالانتظار فاذا ملئت الارض جوراً وظلماً، خرج فملاءها قسطاً وعدلا.»

اين است صاحب شما بعد از من، خليفه من بر شما، وي کسي است که گردنها بانتظار مقدسش کشيده مي شود، وقتي که زمين آکنده از ستم و بيدادگري شد، بيرون آمده و آن را پر از عدل و داد مي کند. [2] .

اين اعلام عمومي بود که حضرت در دو نوبت يکي چند روز بعد از تولد مهدي (عليه السلام) و ديگري چند روز قبل از شهادت خود، اعلان فرموده است و در خلال اين مدت حضرتش را به اشخاص زيادي به طور تک تک نشان داده و معرفي کرده است. من جمله (عمر و اهوازي) است که حضرت را به او نشان داده و فرموده است (هذا صاحبکم) [3] .

2 ـ باز شخص ديگري به خدمت امام عسکري (عليه السلام) رسيده و اصرار مي کند که اي آقاي من متصدي امر امامت چه کسي خواهد بود؟ حضرت دستور مي دهند پرده اي را که جلو درب اطاقي آويزان بود بالا بزن، مرد پرده را عقب مي زند حضرت قدي کشيده، شانه هايي گشاده، درگونه راستش خالي و موهائي زيبا به سر دارد. مي آيد و روي پا و در دامن پدر مي نشيند. آنگاه امام به آن مرد مي فرمايد (هذا هو صاحبکم) اين است صاحب شما و سپس مهدي (عليه السلام) بلند مي شود و پدر گراميش بوي مي فرمايد: «يابني ادخل الي الوقت المعلوم.»

فرزندم برو در جاي خود باش تا وقت معين [4] .

اما اينکه راوي عمر حضرت را با اينکه 5 سال بيشتر نداشته هنگام شهادت پدرش، هشت تا ده ساله تخمين مي زند بدو جهت است يکي اينکه به خاطر رعايت بهداشت رشد سريع داشته اند و ديگر اينکه در بعضي روايات آمده که رشد امام معصوم (عليه السلام) سريعتر از ديگران انجام مي گيرد. من جمله از امام عسکري که فرموده:

«ان اولاد الانبياء والاوصياء اذا کانوا ائمة ينشأون بخلاف ما ينشأ غيرهم وان الصبي منا اذا کان اتي عليه شهر کان کمن اتي علي سنة»

يعني فرزندان انبياء و اوصياء اگر امام و پيشوا باشند بر خلاف ساير مردم رشد مي کنند. همانا فرزندي از ما وقتي که يکماه بر او بگذرد مثل اين است که يکسال از عمر او گذشته است. [5] .

3 ـ يکي ديگر از کساني که امام عسگري (عليه السلام) فرزند گرامي خود را به او نشان داده است مردي است از اهل فارس که به قصد تشرف و خدمتگذاري به خدمت امام (عليه السلام) مي رود. حضرت هم به وي اجازه مي دهند که وارد خانه شود و همانجا بماند. فارسي مي گويد من در خانه امام بودم و به همراه خدمتگذاران حضرت از بازار براي خانه حضرت چيز مي خريدم. و حضرت به من دستور داده بودند که هر وقت زنان در خانه نيستند بدون اجازه وارد شو. روزي بدون اجازه وارد شدم که يکمرتبه حضرت صدا زدند حرکت مکن، جاي خود باش. جرأت نداشتم که برگردم يا وارد شوم. بعد از مدتي کنيزي آمد که چيزي در دست داشت ولاي پارچه اي پيچيده بود و به من گفت وارد شو. وارد شدم. آنگاه حضرت کنيز را صدا زدند و فرمودند بيا و پرده را از روي آنچه در دست داري بردار. وقتي چنين کرد ديدم بچه اي که صورتش مي درخشيد و حدود دو ساله به نظر مي رسيد.

حضرت فرمودند اين است صاحب شما. آنگاه به کنيز دستور دادند که او را ببر. بعد از آن او را نديدم تا پس از شهادت امام عسکري (عليه السلام). [6] .

ملاحظه مي فرمائيد که اين شخص با اينکه دربان و خدمتکار حضرت است و بوي اجازه داده شد که بدون اذن وارد شود ولي مسأله ولادت حضرت مهدي (عليه السلام) و يا اموري ديگري که در خانه اتفاق مي افتد متوجه نمي شود و تنها امام به همين اندازه اکتفا مي کند، ولي چون در روايت دارد که افراد ديگري هم خدمت امام (عليه السلام) بودند. قطعاً آنها هم حضرت را ديده اند.

4 ـ ديگر از کسانيکه فرزند امام عسگري (عليه السلام) را ديده اند مردي از اصحاب آنحضرت است که مي گويد صاحب الزمان را ديدم که صورت او مانند ماه شب چهارده مي درخشيد و خط موي زيبائي روي شکم آن حضرت تا سينه کشيده شده بود و جامه او بالا رفت ديدم که ختنه کرده است.

از حضرت سئوال کردم در اينباره فرمودند همينطور متولد شده و ما هم همچنين متولد. [7] .

5 ـ ديگر از کساني که حضرت عسگري فرزند خود را به او نشان داده است «احمد بن اسحاق بن سعد اشعري» است که از صحابه خاص و از موثقين است. که حضرت ريشه صحيح غيبت را با دلايلي روشن براي او بيان مي فرمايند که جاي بحث آن نيست بهر صورت اين بزرگوار به قصد زيارت امام عسگري (عليه السلام) و اينکه بپرسد که جانشين او چه کسي خواهد بود، خدمت امام مي رود. امام (عليه السلام) بدواً شروع فرموده مي گويند: اي (احمد بن اسحاق) خداوند زمين را از اول خلقت آدم تاکنون خالي از حجت نگذاشته و بعد از اينهم نخواهد گذاشت تا روز قيامت و به وسيله همين حجت است که بلا را از زمين دور کرده و باران رحمت خود بر آن باريده و برکات خود را از زمين خارج مي سازد احمد بن اسحاق مي گويد گفتم: يابن رسول اللّه فمن الامام والخليفة بعدک) پس امام و خليفه بعد از شما که خواهد بود؟ امام فوراً برخاست و داخل يکي از اطاقها شد و طولي نکشيد که بيرون آمد در حاليکه فرزندي به دوش داشت که صورتش مثل ماه شب چهارده مي درخشيد و حدود سه سال داشت و فرمود: اي احمد بن اسحاق اگر نه اين بود که تو در نزد خدا و حجج الهي محترم و مکرمي هر آينه اين فرزندم را که همنام و هم کنيه پيغمبر است بتو نشان نمي دادم. اين کسي است که زمين را پر از عدل و داد خواهد کرد بعد از اينکه از ظلم و ستم شده باشد.

اي احمد بن اسحاق مثل او در اين امت مانند حضرت خضر و مانند ذوالقرنين است، به حق خدا غيبتي خواهد کرد که در آن غيبت جز افرادي که خدا آنها را در موضع امامت پابرجا داشته توفيق دعا براي تعجيل ظهور بدانها کرامت کرده است همه هلاک خواهند شد. احمد بن اسحاق مي گويد عرض کردم: مولاي من آيا علامتي هست که قلب من آرام و مطمئن گردد؟ يک مرتبه ديدم خود بچه با زبان عربي فصيح فرمود: «انا بقية اللّه في ارضه والمنتقم من اعدائه ولا تطلب اثراً بعد عني يا احمد بن اسحاق.»

منم بقية اللّه در روي زمين و منم انتقام گيرنده از دشمنان خدا و بعد از اين اي احمد بن اسحاق اثري از من مجوي.

احمد بن اسحاق مي گويد. خوشحال بيرون آمدم. فردا که شد دوباره رفتم عرض کردم يا رسول اللّه از منتي که بر گذاشتيد خيلي خوشوقتم ولي رمز تشبيه شما حضرت قائم (عليه السلام) را به خضر و ذوالقرنين از چه جهت است؟ فرمود: طول غيبت.

عرض کردم: غيبت آنحضرت خيلي طول خواهد کشيد فرمود: بله به حق خدا آنقدر طول مي کشد تا جائيکه اکثر معتقدين به امام قائم (عليه السلام) از وي برمي گردند پس باقي نماند جز کسي که به خداوند در باب ولايت ما از وي عهد و پيمان گرفته و نور امامت را در دلش ثبت کرده و با مددهاي غيبي و روح بزرگ خود او را مدد نموده و بنمايد. اي احمد بن اسحاق اين امري است که از امور خدايي و سري است از اسرار الهي و پنهاني و غيبتي است از غيبت آفريدگار. پس آنچه به تو دادم بگير و کتمان کن و از سپاسگزاران باش تا با ما در بهشت برين باشي... [8] .


پاورقي

[1] اکمال الدين نسخه خطي.

[2] همان منبع.

[3] ارشاد ص 320 ـ 329.

[4] اکمال الدين نسخه خطي.

[5] همان.

[6] اکمال الدين چاپ تهران ص 109 و 110 و اصول کافي.

[7] اکمال الدين خطي.

[8] امام مهدي و غيبت صغري ـ سيد محمد صدر ـ ص 237 ـ 233.