مهدي موعود و دين جديد
آقاي د.عبدالرحيم ملازاده در قسمتي از مقاله خود از آورده شدن دين جديد توسط امام زمان شيعه استبعاد مي کند و مي گويد:
(نوشته ها و تصريحاتي که در کتب اماميه در مورد اين افسانه ساختگي وجود دارد دليل بر انسلاخ اين امام ساختگي از اسلام مي باشد چون با دين تازه اي خواهد آمد و کتاب ديگري غير از قرآن خواهد آورد که شايد اين خود آرزوي ديرينه بافندگان اين جعليات مي باشد تا شايد بتوانند مردم را فريفته و اسلام را به نام اسلام و آل بيت ويران کنند.
نعماني از ابوجعفر جعل مي کند که: «قائم قيام مي کند به دستوري نو و کتابي جديد و حکمي جديد که بر اعراب بسي سخت گير است و با آنها جز شمشير نمي شناسد و توبه نمي پذيرد». [1] .
و طوسي با تأييد اين مطلب از ابو عبدالله جعل مي کند که:
«قائم به امري غير از آنچه بوده است قيام مي کند».) [2] .
در پاسخ به اين موضوع ابتدا بايد گفت: نويسنده مقاله و همکيشان وي از آورده شدن دين جديد توسط مصلح آخر زمان و
[ صفحه 24]
عوض شدن دين مردم توسط مهدي موعود يا امام زمان شيعيان نگران نباشند چرا که به فرموده خداي متعال، اين امثال فرعون ها هستند که از عوض شدن دين مردم توسط يک نجات بخش نگران مي شوند:
(وَ قالَ فِرْعَوْنُ: ذَروُني اَقْتُلْ مُوسي وَلْيَدْعُ رَبَّهُ اِنّي اَخافُ اَنْ يُبَدِّلَ دينَکُمْ اَوْ اَنْ يُظْهِرَ فِي الاَْرْضِ الفَساد) [3] .
فرعون گفت: مرا به خود واگذاريد تا موسي را بکشم و او هم خدايش را به ياري خود فرا خواند، چون که من مي ترسم که او دينتان را عوض کند، يا اين که در روي زمين تباهي به بار آورد.
و بعد به اين سئوال پاسخ داد که «دين اسلامي که فعلاً در ميان مسلمين است با آن اسلامي که در زمان رسول اکرم (صلي الله عليه وآله) بوده است و در قرآن و سنت آمده چقدر فرق دارد؟» با وجود اين همه فِرَق اسلامي، که همگي خود را وابسته به اسلام مي دانند ولي اختلاف سليقه و اختلاف عقيده و اختلاف عمل زيادي با يکديگر دارند!
(کُلُّ حِزْب بِمالَدَيْهِمْ فَرِحُون) [4] .
هر گروهي بدان چه در پيششان ارزش دارد خوشحال اند.
اگر اسلام فعلي با اسلام زمان پيامبر فرق دارد به نظر شما اين تفاوت در بهتر شدن عقيده و عمل مردم مسلمان بوده است يا در بدتر شدن آنها؟
[ صفحه 25]
اگر عقيده و عمل مردم بدتر شده است، آيا اين امر نياز به رفورم و اصلاحات (و بلکه انقلاب فرهنگي و مذهبي) ندارد؟
اگر شخصي براي انجام اصلاحات و جلوگيري از انحرافات اخلاقي و عقيدتي مردم قيام کند آيا گروه هاي منحرفي که خود را مسلمان و شناخت نادرست خود از اسلام را صحيح و واقعي خيال مي کنند، به چنين مصلحي نخواهند گفت که «تو دين جديدي آورده اي؟»
(ما سَمِعْنا بِهذا فِي الْمِلَّةِ الآخِرَةِ اِنْ هذا اِلاَّ اخْتِلاق) [5] .
ما اين حرف هايي را که تو مي زني در ديگر آيين ها نشنيده ايم اين حرف ها چيزي جز از خود بافي ها و نو آفريني ها نيست.
روشن است که در ميان اين همه فِرَق مختلف مسلمان ظاهراً شيعيان دوازده امامي بيش از همه، از اسلامي که اهل سنت باور دارند فاصله گرفته اند آيا چنين نيست؟
حال، اگر آن مهدي موعود (عج) اسلام واقعي و سنت صحيح نبوي را به شيعيان عرضه کند آيا آنان نخواهند گفت که اين فرد دين جديدي آورده است که با اسلامي که ما شناخته ايم و يادمان داده اند خيلي فرق دارد؟
اگر اين چنين است، پس بدانيد که روايت يَأْتي بِدين جديد که شيعيان از امامان خود نقل کرده اند صحيح است، چرا که عوض شدن واقعيت اسلام در اين زمان، اختصاص به فِرَق اهل تسنّن ندارد که از
[ صفحه 26]
مطرح شدن آن بدشان بيايد و در صدد انکار اين واقعيت باشند بلکه اين انحراف از اسلام واقعي در ميان شيعيان هم کم نيست تا زماني که حضرت مهدي (عج) بيايد و اصلاحمان کند.
بر اين اساس نکته قابل توجه در اعتقاد به حضرت مهدي (عج) که در آخر زمان «براي کمک و نصرت اسلام و مسلمين، بپا داشتن اسلام، عمل کردن به همه سنت هاي پيامبر اکرم (صلي الله عليه وآله)، محو بدعت ها و پر کردن زمين از عدل و داد» ظهور خواهد کرد همان انحراف مسلمين از اسلام واقعي در طول تاريخ است که لزوم بازگرداني و بازسازي اسلام واقعي را توسط يک مصلح آسماني تداعي مي کند و الاّ اگر اسلام کامل همين باشد که ما يا شما فعلاً بدان معتقديم و در کتاب هايمان آمده و در عملکردهايمان نمايان است ديگر چه نيازي به مصلح آخر زمان داريم؟
البته اصلاح بعد از اِفساد تصور مي شود، اسلامي که توسط رسول اکرم (صلي الله عليه وآله) در قرآن و سنت معرفي شده است با اسلامي که فعلاً من و شما عمل مي کنيم خيلي فرق دارد.
يا من شيعه آن را عَوَض کرده ام يا توي سني؟
(اِنّا اَوْ اِيّاکُمْ لَعَلي هُديً اَوْفي ضلال مبين) [6] .
ما يا شما حتماً بر راه راستيم يا در گمراهي آشکار؟
بنابراين به شروع اين فساد و انحراف بايد توجه کنيم که مبدأ انحراف مردم از اسلام کجاست؟
[ صفحه 28]
پاورقي
[1] الغيبت نعماني، ص 154 ـ 220 ـ 167.
[2] الغيبت طوسي، ص 283 ـ 153 بحار مجلسي، ج 52، ص 354.
[3] سوره غافر، آيه 26.
[4] سوره مؤمنون، آيه 53 سوره روم، آيه 32.
[5] سوره ص، آيه 7.
[6] سوره سبأ، آيه 24.