بازگشت

کتاب جديد مهدي موعود


روشن است که مفهوم کتاب جديد در زماني که پيشرفت علوم الکترونيک و کامپيوتر و اينترنت و... بسرعت سنتها و روشهاي متداول قبلي را تغيير ميدهند چيزي غير از مفهوم آن در 1000 سال قبل است آيا جمع کردن محتواي چند صد جلد کتاب در يک سي دي کوچک آوردن کتاب جديد نيست؟ در حاليکه نه ورق دارد و نه ته دوزي شده و نه جلد خورده است!

اين بدان گفتم که ذهن شما را آماده کنم براي اينکه:

1ـ چاپ جديد يک کتاب مصداق نازله آوردن کتاب جديد است.

2ـ ويرايش جديد يک کتاب مصداق متوسطه آوردن کتاب جديد است.

3ـ نوشتن کتابي با محتواي برتر مصداق اعلي آوردن کتاب جديد است ولي ما شيعيان نيز همانند اهل سنت معتقديم که چون خداي متعال فرموده است: قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الاِْنْسُ وَالْجِنُّ عَلي اَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ کانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْض ظَهيراً [1] .

بگو اگر تمامي انسانها و پريان گرد هم آيند تا اينکه براي آوردن کتابي همانند اين قرآن تلاش کنند نميتوانند همانند آن را بياورند هر



[ صفحه 104]



چند که پشتيبان يکديگر باشند.

آوردن کتابي بهتر از قرآن يا همانند آن براي هيچ بشري ميسّر نيست فلذا مهدي موعود نيز هرگز کتابي همانند قرآن (نازل شده از آسمان) يا بهتر از آن را نخواهد آورد که نمي تواند هم. اما چاپ جديد قرآن چطور؟ شايد.

ويرايش جديد قرآن چطور؟ شايد.

مگر قرآن نياز به ويرايش جديد دارد؟ هرگز.

پس مراد از اين سوال چيست؟ مراد از ويرايش جديد قرآن همان نشان دادن ترتيب نزول آيات الهي در دوران نبي اکرم (صلي الله عليه وآله)است که به هنگام جمع آوري قرآن توسط عثمان بن عفان آن ترتيب نزول «ويرايش قديم» بهم خورده است و طبق سليقه عثمان سوره هاي طولاني در اول قرآن و سوره هاي کوتاه آن در آخرش قرار گرفته است که اين امرراهيچ سني عاقلي که آشنائي به سور مکي و مدني دارد منکر نمي باشد.

حال اين اعمال سليقه از سوي عثمان درست بوده است يا نه؟

فعلاً کاري نداريم چرا که تقديم و تأخير آيات و سور نازله از اعجاز کلام الهي نمي کاهد و تحريف هم محسوب نمي شود اما براي يک فرد اسلام شناس و تاريخ دان بررسي ترتيب وقايع ارزش فراوان دارد که اميدوارم نويسنده مقاله از کساني باشد که مايلند براي يکبار هم که شده ترتيب نزول آيات و سوره ها در طول 23 سال دوران نبوت رسول اکرم (صلي الله عليه وآله) را بدانند. آيا شما مايل نيستيد؟ اگر قرآن به ترتيب نزول (با همان ويرايش قبلي) تنظيم شود و عرضه گردد آيا مردم (اعم



[ صفحه 105]



از شيعه و سني) نمي گويند که کتاب جديدي به بازار آمده است؟

آيا کتاب «تفصيل الآيات» نوشته «ژول لابوم فرانسوي» که آيات قرآن را بصورت موضوعي فصل بندي کرده است کتاب جديد نيست؟

آيا فؤاد عبدالباقي که «المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکريم» را نوشته است به قرآن پژوهان و اسلام شناسان در دستيابي آسان به کلمات مشترکه آيات الهي خدمت بزرگي نکرده است؟

پس اگر مهدي موعود هم همين قرآن را بصورتي ارائه نمايد که بهتر از کتاب تفصيل الآيات والمعجم المفهرس و سي دي هاي قرآني مختلف کاربرد داشته باشد در واقع کتاب جديدي آورده است که قابل تحسين است.

البته در نزد کساني که معتقدند که هنوز تأويل «معناي واقعي» قرآن نيامده است وَلَمّا يَأْتِهِمْ تَأْويلُهُ [2] هَلْ يَنْظُرُونَ إلاّ تَأْويلَهُ؟!

يَوْمَ يَأْتي تَأْويلُهُ يَقُولُ الَّذينَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ [3] .

آيا مردم به چيزي جز آشکار شدن معاني واقعي قرآن مي نگرند؟! روزي که معاني واقعي کتاب الهي براي مردم بازگو شود کساني که از زمانهاي گذشته تا کنون موضوع را فراموش کرده بودند خواهند گفت: که فرستادگان پروردگار چه واقعيتهائي را براي ما آورده بودند. بنابراين بايد منتظر آمدن تأويل الکتاب باشيم که نميدانيم وقتي که



[ صفحه 106]



آمد چقدر با اصل کتاب (قرآن موجود)فرق خواهد داشت!!

چرا که معتقديم يَمْحُواللهُ ما يَشاءُ وَيُثْبِتُ وَعِنْدَهُ اُمُّ الْکِتابِ [4] .

خداي متعال آنچه را که بخواهد حذف و آنچه را که بخواهد بر جاي ميگذارد چرا که مادر کتابها (کتاب مرکزي) در پيش اوست.

بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجيدٌ في لَوْح مَحْفُوظ [5] .

بلکه آن همان قرآن با شکوه است که در لوح نگهداري شده است= (سي دي فشرده)

اِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَريمٌ في کِتاب مَکْنُون [6] .

هماناآن قرآن بزرگواراست که در نوشته اي قفل دار نهاده شده است

وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ [7] .

ما از آن قرآن فقط آنچه را که مايه بهبودي و رحمت براي مومنان است فرو مي فرستيم

پس اين را بايد از کسي پرسيد که عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ [8] .

«دانش قرآن در پيش اوست» و همو علي (عليه السلام) است که دروازه شهر علم پيامبر، صاحب قرآن است

«فَمَنْ أَرادَ الْمَدينَةَ وَالْحِکْمَةَ فَلْيَأْتِها مِنْ بابِها» [9] .

و اگر علي را نيافتيم به فرزندان او بايد مراجعه کنيم چرا که طبق حديث ثقلين، کتاب الله و عترت رسول الله هرگز از يکديگر جدا نمي شوند [10] .



[ صفحه 107]



البته آورده شدن کتاب جديدتوسط مهدي موعود ماجرائي غم انگيز دارد. چرا که به اعتراف فريقين اگر عثمان ازنويسندگان وحي بوده است علي بن ابيطالب (عليه السلام) هم بوده است قرآني که عثمان جمع آوري کرده است همين است که در دسترس است ولي قرآني که علي (عليه السلام) جمع آوري کرده و نوشته است کو؟

آيا ما فراموش کرده ايم که بعد از حضرت مسيح (عليه السلام) حدود 114 نوع انجيل «نوشته شده توسط شاگردان حضرت مسيح (عليه السلام)» در دسترس مردم بود که بعداً بزرگان مسيحيت آن روز، براي اينکه بعضي يا بسياري از آنها را بر خلاف مطامع و مقامات دنيوي خويش ديدند از بين بردند و يا مخفي کردند و فقط به چهار انجيل «لوقا، مرقس، متي، يوحنا» رسميت و اجازه نشر دادند [11] .

درحاليکه بشارات و تصريحات مربوط به آمدن محمد بن عبدالله (صلي الله عليه وآله) پيامبر گرامي اسلام مثلاً در انجيل برنابا بيش از چهار انجيل (معروف و رسمي شده) مي باشد که حدود چند صد سال پيش از کتابخانه اي در کليسائي کشف و سپس به زباني عربي و فارسي ترجمه شد و الان در دسترس است.اما بزرگان کليساآنرا قبول ندارند و مجعول مي شمارند و کتاب جديدش مي شمارند چرا؟ [12] .

براي اينکه اگر مردم «مسيحيان» توجه کنند به اينکه حضرت



[ صفحه 108]



مسيح (عليه السلام) به آمدن پيامبري به نام محمد و يااحمد بشارت داده و پيروان خود را به پيروي او در هنگام ظهور از مکه فراخوانده است مي بايست احبار و رهبان که اموال مردم را به باطل مي خورند [13] دکان بهشت فروشي خود را تعطيل کنند و خود منتظر شفاعت حضرت محمد (صلي الله عليه وآله) باشند در حاليکه ما مسلمانان طبق آيه شريفه وَمُبَشِّراً بِرَسُول يَأْتي مِنْ بَعْدي اسْمِهُ أحْمَدُ [14] معتقديم که حضرت مسيح (عليه السلام)پيروان خود را به آمدن احمد بشارت داده است که علي القاعده ميبايست در اناجيل بجاي مانده چنين جمله اي باشد در حاليکه ظاهراً وجود ندارد چرا؟ براي اينکه يُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ [15] وَيُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَواضِعِهِ [16] .

البته ما نميگوييم عثمان قرآن را تحريف کرده است ولي مي پرسيم پس قرآن علي (عليه السلام) کو؟

مگر پيامبر اکرم (صلي الله عليه وآله) نفرموده بود: کتاب الله و عترت من از هم جدا نمي شوند.؟، در آن زمان هم که چاپ نبود!

شايد به سرنوشت انجيل برنابا و... دچار شده و در گوشه اي از جهان مخفي نگه داشته است تا زماني بيرون آيد و بشارت محمد (صلي الله عليه وآله)به آمدن مهدي موعود در توي آن موجود باشد با مشخصاتي که براي کسي جاي ترديدي باقي نگذارد و چنين جاي مخفي خانه آخرين



[ صفحه 109]



فرزند علي است که قدرت پياده کردن دين و سنت محمد (صلي الله عليه وآله) را در جهان دارد.

قال رسول الله (صلي الله عليه وآله): اَلْمَهْدِيُ مِنْ عِتْرَتي مِنْ وُلْدِ فاطِمَةُ يُقاتِلُ عَلي سُنَّتي کَما قاتَلْتُ أَنَا عَلَي الْوَحْيِ [17] .

رسول اکرم فرمود: مهدي از خاندان من از نسل دخترم فاطمه (عليها السلام)است که براي پياده کردن سنت و روش من در جامعه ميجنگد همچنانکه من براي پياده کردن وحي الهي (اسلام) جنگيدم

سخن آخر

اگر آدرس مهدي موعود را (از علي (عليه السلام) تا فرزند امام حسن عسکري (عليه السلام)) در احاديث صحيحه پيدا کرديد بقيه اشکالات و ابهامات موجود در مورد علائم و مشخصات ائمه معصومين (عليه السلام) يا خود حضرت مهدي «عج» قابل حل و بررسي است و نگارنده انشاالله در فرصت ديگر به نقد و برسي اشکالات نويسنده مزبور در مورد شرايط و خصوصيات امام معصوم از ديدگاه شيعيان خواهم پرداخت ولي اجمالاً ياد آور ميشوم که همه آن مطالبي که نويسنده در اواخر مقاله خود آورده است مورد قبول همه علماي شيعه نيست وبعضي از آنها توسط غلات شيعه در طول قرون وارد روايات ما گرديده است که مي توان آنها را حذف کرد و آنچه را که مطابق باکتاب الله و عقل و عرف است پذيرفت. با اميد به تفاهم بيشتر در راه حق بدرود.

11/3/82 سيد نصير سيد کماري


پاورقي

[1] سوره اسراء، آيه 88.

[2] سوره يونس، آيه 39.

[3] سوره اعراف، آيه 53.

[4] سوره رعد، آيه 39.

[5] سوره بروج، آيه 22.

[6] سوره واقعه، آيه 77.

[7] سوره اسراء، آيه 82.

[8] سوره رعد، آيه 43.

[9] خصال، ص 574.

[10] مستدرک حاکم، ج 1، ص 148.

[11] سرنوشت اناجيل، ص 3.

[12] مقدمه ترجمه انجيل برنابا.

[13] سوره توبه، آيه 24.

[14] سوره صف، آيه 6.

[15] سوره نساء، آيه 46، سوره مائده، آيه 13.

[16] سوره مائده، آيه 41.

[17] عيون الاخبار ج 2 ص 130.