فرار مصلح از ميان جامعه
آقاي د.عبدالرحيم ملازاده در قسمت ديگري از مقاله خود، غيبت حضرت مهدي از ترس کشته شدن را اين چنين مورد تمسخر و انتقاد قرار مي دهد:
«فرضاً که ولادت اين مزعوم را بپذيريم، چه معنايي در اين اختفا و پنهان شدن در چاه سرداب وجود دارد و چرا براي مردم ظهور نمي کند، و اگر از امام زماني هاي سرمست بپرسيم همان جوابي را مي شنويم که از روحانيان و علمايشان شنيده شده است که از قديم در تعليل آن گفته اند،
صدوق از روايت زراره از ابي عبدالله (عليه السلام)جعل مي کند که:
قائم قبل از قيام خود غيبتي دارد پرسيدم چرا؟
گفت که از ذبح مي ترسيد؟
و طوسي شيخ طائفة در تعليل همين موضوع مي گويد:
جز ترس از کشتن چيزي مانع ظهور او نيست....
و شکي نيست که اين موضوع تعبدي نيست که فقط تسليم شويم و ايمان بياوريم و اين تعليل ها همان طور که شيخ احسان الهي ظهير گفت، همديگر را تکذيب مي کند، و ترس از قتل چنان واهي است که حتي خود بافته هاي امام زماني هاي دو آتشه آن را رد مي کند؟
[ صفحه 84]
1. چون در کتب خودشان آمده که اين مزعوم مورد نصرت و تأييد خداوند است و دنيا را پر از عدل و داد خواهد کرد،
آيا از يک ترسو مخفي شده اين امکان دارد؟
از ابو جعفر نقل کرده اند که: قائم منصور به رعب و ترس است و با نصر و پيروزي مؤيد مي باشد، و زمين برايش پيچيده شده و سلطانش به شرق و غرب مي رسد...
و اخبار زيادي در اين معني نقل کرده اند،
اگر اين مزعوم به اخبار وارده از آبا و اجدادش اعتقاد دارد يا نه؟ پس چرا از ذبح و قتل مي ترسد؟
وانگهي هر عاقلي مي تواند بپرسد که چرا ترس از مرگ و قائم شدن در چاه سرداب مادامي! که ملائکه پشتيبان او هستند (همچنان که مجلسي مدعي آن است).
2. اين گفته شما که از کشتن خودش مي ترسد لازمه اش سقوط امامت اوست براي اين که شما در چندين روايات گفته ايد که از شروط امامت اين است که او از شجاع ترين مردم باشد
و کسي که از قتل بترسد که اَشجع نيست بلکه اَجبن است.
3. بنابراين تعليل شما، اين مزعوم هرگز نبايد ظهور کند تا اين که دُوَل ظلم و جور از بين برود و خطر قتل در ميان نباشد و آن وقت ديگر نيازي به خروج او نخواهد بود!
4. در تاريخ دولت هاي متعددي به نام اين خرافات بنا شده....الان که زمينه اين همه مهيا است و خلصانش چشم به راه جمال او هستند چرا ظهور نمي کند ديگر که نه خطر به
[ صفحه 85]
جايي است و نه قتلي بلکه چاقوي نائب او بر گردن عاقلاني است که به اين چرنديات گردن نمي نهند.
5. کسي که از خودش نتواند دفاع کند و از قتل مي ترسد اين آقا چگونه از ديگران دفاع نموده؟ چگونه از دشمنان شما انتقام مي گيرد الان بگذريم از اين که دنيا را چنين و چنان کند آيا بهتر نيست قبل از اين که خود را مسخره عالم کنيد، کمي به خود آييد و قرآن را سر منشأ معتقدات خود نماييد تا از اين غل و زنجيرها راحت شويد».
در پاسخ به اين اشکال و انتقاد ما از اين شخص ميپرسيم: