بازگشت

تشابه ناپديد شدن حضرت مهدي به ناپديد شدن حضرت مسيح


ورود حضرت مهدي«عج» به سرداب مقدس همانند ورود حضرت عيسي (عليه السلام) به اتاقک مورد نظر به هنگام فرار از دست يهوديان مي نمايد که وقتي که دشمنان اين دو حجت خدا وارد آن دو محل اختفا شدند هيچ يک را در آنجاها نيافتند. و چه بسا حضرت مهدي (عليه السلام) هم بعد از ورود به سرداب با قيافه مبدل به ميان همان جمع برگشته است بدون اين که حاضران او را بشناسند.

مگر چنين چيزي هم ممکن است؟!

آري! مگر حضرت مسيح (عليه السلام) از ترس کشته شدن (به دست يهودياني که در تعقيبش بودند) وارد آن اتاقک نشد؟ و سپس از آن جا بيرون آمد و وارد جمعيت شد بدون اين که او را بشاسند؟! و لذا دشمنان که در رسيدند شخص ديگري را که شبيه حضرت مسيح بود (و چه بسا خود از دشمنان آن حضرت بود) گرفتند و به دارش زدند و حضرت مسيح (عليه السلام) کشته نشد.

(وَ ما قَتَلوُهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لکِنْ شُبّه لَهُمْ...، ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْم إِلاّ اِتّباعَ الظَّنِّ وَ ما قَتَلوُهُ يَقيناً) [1] .

حضرت مسيح (عيسي بن مريم (عليه السلام)) را نه کشتند و نه به دارش زدند وليکن براي مردم مهاجم ديگر گونه جلوه نمود که مردم از اين موضوع اطلاعي ندارند جز پيروي گمان (که خيال مي کنند کسي را که



[ صفحه 80]



در آن اتاقک يافتند و گرفتند و بدارش زدند همان کسي بود که به آن اتاقک وارد شده بود در حالي که چنين نبود = فرد دستگير شده حضرت مسيح نبود) و بالاخره صد در صد بدانيد که حضرت مسيح (عليه السلام) را نکشته اند.

شايد شما بگوييد: نه خير، مسيح از آن اتاقي که در آن ناپديد شد بيرون نيامد. بَلْ رَفَعَهُ اللهُ اِلَيْهِ (بلکه خدا او را به سوي خود بلند کرد).

آري! بعد از توفي وي توسط ذات باري تعالي!

(اِذْ قالَ الله ذ: يا عيسي اِنّي مُتَوَفيکَ وَ رافِعُکُ اِليَّ) [2] .

خدا فرمود: اي عيسي! همانا من تو را برمي گيرم و به سوي خود بلندت مي کنم.

حال اگر توفي و رفع به سوي خدا براي مسيح (عليه السلام) در توي يک اتاق مطرح و معقول است چرا براي آن کسي که حضرت مسيح در پشت سر او نماز خواهد گزارد مطرح نباشد؟

(فَيُصَلّي عيسي (عليه السلام) وَرائَهُ مَأمُوماً). [3] .



[ صفحه 81]




پاورقي

[1] سوره نسا، آيه 157.

[2] سوره آل عمران، آيه 55.

[3] تذکرة الخواص، ص 325.