بازگشت

منتقم آل محمد


آيا خدايي که ارحم الراحمين است شديد العقاب و ذوانتقام هم نيست؟

آيا خداي متعال نفرموده است (اِنّا مِنَ الْمُجْرِمينَ مُنْتَقِمُون) [1] .

همانا ما از بزهکاران انتقام گيرندگانيم.

آيا آيه (فَانْتَقَمْنا مِنَ الذّينَ اَجْرَمُوا وَکانَ حَقّاً عَلَيْنا نَصْرُ المُؤمنين) [2] .

(پس ما از کساني که بزهکار بودند در گذشته انتقام گرفتيم و بر ما بجاست که مؤمنان را ياري کنيم.

دلالت بر تحقق انتقام گيري خداي متعال در دنيا، قبل از روز قيامت ندارد؟

آيا کشته شدن ابوجهل و عمرو بن عبدوُدّ و مرحب و... بدست علي (عليه السلام) مصداق اِنْتَقَمْنا مِن الذّينَ اَجْرَمُوا نيست؟

آيا به کار رفتن ضمير متکلم مع الغير (نا، نحن) در فعل هاي مربوط به ذات باري تعالي به معني وجود اسباب و علل مادي و معنوي در



[ صفحه 32]



تحقق اراده الهي نيست؟

آيا ضمير متکلم مع الغير (نا) در دو آيه فوق شامل ياوران دين خدا از انسان هاي روي زمين مي شود؟

آيا آيه شريفه (فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَاَغْرَقْناهُمْ فِي اليم) [3] .

«پس ما از ايشان انتقام گرفتيم پس در رود پهن (نيل) ايشان را غرق کرديم». درباره قوم فرعون نمي باشد؟

آيا قوم فرعوني که خدا از ايشان انتقام گرفته در روز قيام الساعة زنده نخواهند شد؟

(وَ حاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءَ الْعَذابِ...

وَ يَوْمَ تَقُومُ السّاعَةُ اَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ اَشَدَّ الْعَذابِ) [4] .

عذاب بد «غرق شدن» به خاندان فرعون فراگير شد...

و روزي که ساعت بر پا مي شود «خواهيم گفت که» خاندان فرعون را به سخت ترين شکنجه وارد کنيد.

آيا با توجه به اختلاف مفهوم ساعت با مفهوم قيامت، احتمال ندارد که مصداق يوم تقوم الساعة با يوم القيامة فرق داشته باشد؟

آيا خداي عادل ميان کافراني که پيامبر اسلام را در طول 23 سال اذيت کردند با مسلماناني که وصي آن پيامبر را در طول 25 سال خار در چشم و گلوگير ساختند فرق مي گذارد؟

آيا آيه شريفه (يَوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَةَ الْکُبري اِنّا مُنْتَقِمُون) [5] .



[ صفحه 33]



روزي که ما بزرگ ترين بگير و ببند را راه مي اندازيم چرا که ما قصد انتقام گيري داريم،

اختصاص به روز قيامت دارد و در دنيا ممکن نيست؟

آيا با توجه به اين دو آيه شريفه (اِنّا مُنْتَقِمُون) معلوم نمي شود که روز انتقام گيري از مجرمان همان روز بطش کبري است؟

آيا ممکن است مهدي موعود که از اهل بيت پيامبر است در صدد انتقام گيري از کساني باشد که بر اجدادش ستم روا داشتند؟

بنابراين بجاست که اهل سنت اول در مورد حقانيت روش و خلافت شيخين يا حقانيت روش و خلافت اميرالمؤمنين (عليه السلام) مجدداً تحقيق کنند و بعد از اين که صحت و حقانيت يکي از اين دو راه بر ايشان ثابت گرديد (چون که حق يکي بيش نمي تواند باشد) به تبعات و پيامدهاي دنيوي و اخروي آن هم ملتزم باشيد چنانچه اميرالمؤمنين علي (عليه السلام) فرموده است (اِعْرِفِ الْحَقَّ تَعْرِفْ اَهْلَهُ) [6] .

اول واقعيت را بشناس بعد مي فهمي که طرفدار آن واقعيت چه کسي است؟

ما هيچ تعصب و عجله اي نداريم، ما طبق رهنمود رهبران معصوم خودمان هنوز هم با کساني که بر اهل بيت پيامبر ظلم کردند در هُدنه «آتش بس» هستيم «النّاسُ إِنّما هُمْ في هُدْنَة» [7] .

عَنْ عُمَر، قالَ رَسُولَ الله (صلي الله عليه وآله): مَا اخْتَلَفَتْ اُمَّةٌ بَعْدَ نَبِيّها اِلاّ ظَهَرَ اَهْلُ



[ صفحه 34]



باطِلِها عَلي اَهْلِ حَقِّها» [8] .

پيامبر اکرم (صلي الله عليه وآله) فرمود: هيچ امتي بعد از پيامبر خودش اختلاف نکرده مگر اين که در آن اختلاف، طرفداران باطل بر طرفداران حق چيره شدند.

به نظر شما کسي که پيامبر اکرم (صلي الله عليه وآله) در حقش فرموده بود: «أَنَا مدينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌ بابُها» [9] بهتر است يا آن کسي که اعتراف مي کند که کُلّ النّاسِ أَفْقَهُ مِنْ عُمَرَ حَتَّي الْمُخَدَّراتِ فِي الْحِجال» [10] .

همه مردم در شناختن دين از عمر بهترند حتي دختران توي خانه.

من فکر نمي کنم که هيچ فرد سنّي با انصافي در برتري علم حضرت علي (عليه السلام) نسبت به شيخين شکي داشته باشد.

اگر علي (عليه السلام)بعد از پيامبر اکرم (صلي الله عليه وآله) به قدرت مي رسيد علم پيامبر را علاوه بر جامعه اسلامي، به فرزندان خود امام حسن (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام) تا محمد بن الحسن المهدي منتقل مي کرد و جامعه اسلامي ديگر به ظلم و جور حکومتهائي چون بني اميه و خلفاي بني عباس گرفتار نمي شد.

اميدوارم هر سني با انصاف هم از افتخار نمودن به عملکردهاي آن حاکمان بعد از شيخين، خودداري کرده باشد تا به تبعات و اوزار عملکردهاي ايشان در روز قيامت گرفتار نشود چرا که «الرّاضي بِفِعْلِ



[ صفحه 35]



قَوْم کَالْواحِدِ مِنْهُمْ» [11] .

هر کس به عملکرد گروهي خشنود باشد از ايشان بشمار مي آيد.

بالاخره با پيدا کردن نقطه انحراف از اسلام، هدف مهدي موعود در بر گرداندن مردم به اسلام اصيل روشن مي شود.



[ صفحه 36]




پاورقي

[1] سوره سجده، آيه 22 سوره زخرف، آيه 40 سوره دخان، آيه 16.

[2] سوره روم، آيه 47.

[3] سوره اعراف، آيه 136.

[4] سوره غافر، آيه 46.

[5] سوره دخان، آيه 16.

[6] تاريخ يعقوبي ج 1 ص 21.

[7] الاصول الاصليّة، ص 318.

[8] کنزالعمال، ج 1، ص183 ـ 929.

[9] خصال، ص 574.

[10] المسترشد، ص 531 الطرائف، ص 516.

[11] عيون الحکم، ص 98 و نهج البلاغه، حکمت 154.