مبدأ انحراف از کجاست
آيا شيعيان و ائمه مخصوص ايشان، اسلام را از مسير اصلي خود منحرف کردند!
يا سنيان و خلفاي مورد قبول ايشان؟ که مفضول را بر فاضل مقدم داشتند!
اگر موضوع خلافت بعد از رسول اکرم (صلي الله عليه وآله) از نظر روايات صحيحه حل شود، مسأله فرق مهدي موعود اهل تسنن با امام زمان شيعيان نيز حل مي شود.
اگر آنچه که اهل سنت درباره عدالت و صحت روش صحابه پيامبر اکرم (صلي الله عليه وآله) و مشروعيت خلافت شيخين بعد از رسول گرامي اسلام مي گويند راست باشد، رافضيان و شيعياني که دنبال شيخين نرفتند و خلافت ايشان را مشروع نشمردند در دنيا مستحق خذلان و عذاب و در آخرت بايسته آتش جهنّمند! چرا که (در اين فرض) اين گروه سنت و روشي را که پيامبرشان توصيه کرده بود يا امّت مصون از خطاي آن پيامبر!! رفته بودند نرفتند و بيراهه پيمودند.
و اگر خلافت مشروع از آن اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب (عليه السلام)بوده است و شيخين آن را بنا حق از آن حضرت گرفتند و مردم را از آن راه هدايتي که پيامبرشان در حديث ثقلين، [1] براي امّتش ترسيم کرده
[ صفحه 29]
بود به بيراهه بردند، از باب «اَلْزِمُوهُمْ بِما اَلْزَمُوا عَلَيهِ اَنْفُسَهُمْ»
(طرف مقابل خود را با آنچه که خودش را بدان وابسته ساخته است و قبولش کرده است محکوم کنيد)
آيا علي (عليه السلام) و فرزندان و شيعيان واقعي آن حضرت حق دارند که از غاصبين حق خود و حاميان اين غصب انتقام بگيرند؟! و اسلام را به مسير اصلي خود (که همان خط علي، حسن، حسين، تا حسن عسکري و مهدي موعود است) برگرداند؟!
اگر مهدي موعود درصدد قلع و قمع يهودياني باشد که (اَشَدّ النّاسِ عَداوَةً لِلذّينَ آمَنُوا) [2] هستند کار عاقلانه اي نمي کند؟
اگر آن حضرت در صدد انتقام گيري از دشمنان پيامبر اسلام و اهل بيت او (که بالاترين مصداق آيه تطهير، [3] (وَ الذّينَ آمَنُوا مِنْکُم)در آيه 55 سوره نور بودند) برآيد چطور؟
آيا «الذين آمنوا منکم» شامل اصحاب پيامبر، از جمله شيخين مي شود ولي شامل علي (عليه السلام) و فاطمه (عليها السلام) و حسن و حسين (عليهما السلام) (سَيّد اشباب اهل الجنة) نمي شود؟!
آيا حديث نبوي منَ آذاها فقد آذاني، [4] (هر کس فاطمه را بيازارد مرا آزرده است) صحيح است؟
آيا آيه شريفه (اِنَّ الذّينَ يُؤذؤنَ الله وَ رسُولَهُ لَعَنَهُمُ الله فِي الدُّنيا و الآخرةِ وَ اَعَدَّ لَهُم عذاباً مهيناً) [5] .
[ صفحه 30]
«همانا آنان که خدا و فرستاده اش محمد (صلي الله عليه وآله)را اذيت مي کنند خداوند ايشان را در دنيا و آخرت نفرين کرده است و بر ايشان شکنجه خوار کننده اي مهيا ساخته است.
شامل اذيت کنندگان به فاطمه اي که بضعة الرسول بود نمي شود؟!
آيا کلام فاطمه (عليها السلام) خطاب به شيخين را فراموش کرده ايد که فرموده بود: «فَوَ الله لقد آذيتماني»، [6] .
همانا به خدا قسم که شما دو نفر مرا اذيت کرديد.
آيا روايت «ماتت فاطمة مغاضبة للشيخين» يا روايت «ماتت و هي عليهما واجدة» [7] درست است؟
فاطمه از دنيا رفت در حالي که بر آن دو (عمر و ابوبکر) خشمناک بود.
آيا اين فرموده علي (عليه السلام) در خطبه شقشقيه [8] که «فَصَبَرتُ وَ فِي الْعَيْنِ قَذي وَ فِي الْحَلْقِ شَجي اَري تُراثي نهباً»،
(من بر غصب شدن حقم و خلافتم صبر کردم در حالي که چون کسي بودم که در چشمش خاري و در گلويش استخواني گير کرده باشد که مي ديدم آنچه از پيامبر اکرم (صلي الله عليه وآله) به من رسيده بود بتاراج رفته است)، حاکي از نارضايتي اين بهترين صحابه پيامبر از غصب شدن حقش توسط سه نفر قبل از خود نيست؟
[ صفحه 31]
اگر فرزند اين علي (عليه السلام) و فاطمه (عليها السلام) از کساني که مادرش را دل آزرده کردند و پدرش را 25 سال استخوان در گلو و خار در چشم ساختند انتقام بگيرد کار بدي مي کند؟
پاورقي
[1] صحيح مسلم، ج 7، ص 122 و صحيح مسلم بشرح نووي، ج 15، ص 180 و مسند احمد حنبل، ج 3، ص 14 ـ 26.
[2] سوره مائده، آيه 82.
[3] سوره احزاب، آيه 33.
[4] صحيح بخاري.
[5] سوره احزاب، آيه 57.
[6] الامامة و السياسة، ج 1، ص 13 ـ 14.
[7] الاربعين شيرازي، ص 521، مواقف الشيعة، ج 3، ص 127.
[8] نهج البلاغه، خطبه 3.