بازگشت

عطر ظهور






از جاده هاي سبز آدينه

مردي زنسل نور ميآيد



با کوله باري از صفا لبريز

از جاده هاي دور ميآيد



ميآيداز شهر شقايق ها

مردي که بوي کربلا دارد



از آسمان روشن چشمش

باراني از آيينه ميبارد



ميآيد از شهر خدا، مردي

مثل گل خورشيد، نوراني



از نور رويش ميشود روشن

شبهاي بيپايان ظلماني



با ذوالفقار عدل ميآيد

تا هر چه ظلمت را براندازد



تاپرچم سبزمحمد (صلي الله عليه وآله وسلم) را

بر بام آزادي برافرازد



از بوي گل پر ميشود هر جا

يک روز زيباي خدا، آري!



در کوچه هاي انتظار ما

عطر ظهورش ميشود جاري



او از تبار آبي درياست

ما عاشق دريا و بارانيم



تا مژده صبح ظهور او

در انتظاري سبز ميمانيم