شرح مشتاقي
غايب آشکار، يعني تو
رحمت کردگار، يعني تو
قرنها بيقرار، يعني ما
در دل ما قرار، يعني تو
منتظر مانده هر ديار ـ ترا
رونق هر ديار، يعني تو
خير دنيا و آخرت، از توست
نعمت بي شمار، يعني تو
فخر ما اينکه دوستدار توئيم
مايه ي افتخار يعني تو
حدّ دين را ـ حريم قرآن را
درجهان،پاسدار ـ يعني تو
دادگستر به مرکب و شمشير
آن سوار، آن سوار يعني تو
در ظهورت تجسمي زعليست
صاحب ذوالفقار، يعني تو
محمد جواد محبّت