مشرق تجلي
اي آفتاب گمشده امشب طلوع کن
از مشرق تجلّي مذهب طلوع کن
اي آخرين ستاره ي عاشق چو آفتاب
با بالهاي سوخته،يک شب طلوع کن
کشتند بيحضور توجدت حسين(ع) را
اي خطبه ي شهادت زينب،طلوع کن
از هفت خط جام عطش،شعله ميکشد
با باده هاي سرخ و لبالب طلوع کن
پر شد زمين ز فتنه ي شيطان و آل او
بر سفلگان پست مذبذب طلوع کن
امشب غروب، بوي غريبي نمي دهد
اي آفتاب گمشده،امشب طلوع کن!
عبد الجبار کاکايي