فتح زمين
صداي سبز تورا ميخواهد،سکوت سرد زمينهاي باران!
کوير تشنه،همه جنگلهايشخودت بيا وببين اي باران!
نسيم نوحه گر آمد ناليد، غم از صداي خوشش ميباريد
که درنبود تو بايدخواندن، ترانه هاي حزين اي باران!
«به دستهاي فقيرم بنگر، بيا و باز شکوفايم کن!»
چه غمگنانه وليميگويد،درخت با توچنين اي باران!
سراب مثل دروغي زيبا، از انحناي افق ميجوشد
توصادقانه ولي ميباري، بر اين زمين به يقين اي باران!
چه ابرهاي سرور انگيزي!چه رعدهاي غرورانگيزي!
به زير گام تو ديدن دارد، زمان فتح زمين اي باران
حميد رضا شکار سري