بازگشت

وعده سبز






آسمان گستره ي خرّم آبادي ما

صبح،آيينه ي اوصاف سحر زادي ما



دفتر هستي و ديوان بلند ملکوت

همه حيرت زده از ذوق خدادادي ما



بربلنداي شگفت آور بنيان جهان

قامت افراشته انديشه ي بنيادي ما



کوه تاکوه،پرازجاري پژواک جنون

عرصه،آشفته شدازشورش فرهادي ما



در فراسوي رهايي، آن تکبير کبير

اوج فرياد جهان گستر آزادي ما



آي آيينه ي موعود! بپا کن ما را

که از آيين تو آکنده شده وادي ما



مژده اي دوست که گل ميکند آن«وعده ي سبز»

با شکوفا شدن شوکت اجدادي ما



محمد تقي اکبري