بازگشت

فصل تو شد






ميخواهم آري خوب باشم،خوبتر!برگرد

اين رانميخواهي ـ توخوب من ـ مگربرگرد



امشب دعاي ساقه هايم نام سبز توست

ميخشکم آخر زير باران تبر،برگرد!



فصل تو شد گويا که نامت مثل نيلوفر

پيچيده امشب در همه کوه و کمر برگرد



امشب بيابان در بيابان، مار ميرويد

خشکيده حتي شاخه هاي شعله ور برگرد



شمشيرها در انحناي خشم پوسيدند

عصيان قومي تازه شد ـ فصل خطر ـ برگرد



يک روزديگرآمد امّا بيغزل،طي شد

دارم به پايان مي رسم من زودتر برگرد!



علي داوري