چرا مأيوس نباشيم
اين گروه که عوامل بازدارنده و تعلقات دنيوي آن ها را بازداشته و وادار به ادبار شده اند، چه بسا که باتزلزل در يک جهت ولنگ شدن يک پا و سست شدن يکي از پايه هاي اعتقادي و از دست دادن صبر، با ثبات پاي ديگر که معرفت و باور است، به دعوت جواب مثبت دهند. و اميد است که آن ها با بلاهايي که دلبستگي آن ها را از دنيا بر مي کَنَد، با هر دو پا برگردند و صبر را پيشه کنند.
«فان المدبر عسي ان تزّل به احدي قائمتيه و تثبت الاخري فترجعا حتي تثبتا جميعا».
«اي بسا که يک پاي او بلغزد و پاي ديگر برجاي ثابت ماند و پس از چندي به جاي خود برگردد و هر دو [در راه حق] ثابت قدم شوند».
طمع نداشتن و مأيوس نبودن از اين دو گروه با معرفت به اين حقيقت سامان مي يابد که خط هدايت که از آدم شروع شده، بعد از خاتم با آل محمد (صلي الله عليه وآله وسلم) ادامه دارد و آن ها به آمال و آرزوها پاسخ مي دهند و با آن ها کارکردهاي ما به کمال مي رسد. اين چنين نيست که اگر اکثريتي روي نياوردند وکثيري مدبر شدند، خط هدايت، متوقف شود و براي آن ها که حرکت و رفتن را انتخاب کرده اند، راه و صراطي نباشد، زيرا:
«الا ان مثل آل محمد (صلي الله عليه وآله وسلم) کمثل نجوم السماء، اذا خوي نجم، طلع نجم فکأنّکم قد تکاملت من اللّه فيکم الصنائع، وأراکم ما کنتم تأملون...».
«بدانيد که آل محمد (صلي الله عليه وآله وسلم) همانند ستارگان آسمان اند که چون ستاره اي غروب کند، ستاره ديگر طلوع کند. گويي خداوند نيکي هاي خود را در حقّ شما [باخاندان پيامبر] به کمال رسانيده است و آنچه را که در آرزويش مي بوديد به شما نشان داده است».