بازگشت

انسان هاي غير منتظر


انسان هايي که منتظر نيستند، و آينده زمين را از آن وارثان انبياء نمي دانند، دو گروه هستند:

گروه اول: دسته اي که به حق پشت کرده، انتظار را باور ندارند، زيرا مطلوب آن ها همين دنيا است. آن ها حکومت دمکراتيک و ليبرال را برترين حاکميت قلمداد مي کنند و مي پندارند که ماوراي آن براي بشر طرح نُوي نيست، که در افکند. [1] آن ها بيش تر از آن براي خود نمي خواهند و گرايش به غيب ندارند، و چشم به راه مصلح غيبي نيستند.

به چنين انساني نبايد اميد داشت و منتظر پذيرش و آمادگي او نبايد بود. سپس آنان که براي حاکميت مهدي (عليه السلام) تبليغ مي کنند [2] و نيرو و نفرات تدارک مي بينند، از اين شخص اجابتي را نخواهند، وسرمايه اي را صرف نکنند که به هدر خواهد رفت:

«فلا تطمعوا في غير مقبل».

گروه دوم: کساني هستند که با علم به اين آينده روشن و تحول عظيم و مطلوب نبودن آن چه امروزه به عنوان آخرين آرمان ها عرضه مي شود، عقب گرد کرده اند. زيرا آينده را دور مي بينند و با اينکه به آينده علم دارند امّا به سبب تعلقات و وابستگي ها حالت يأس دارند و در نتيجه پاي رفتن در خود نمي بينند، و حضرت علي (عليه السلام) درباره اينان مي فرمايد: شما از آن ها مأيوس نباشيد.

«فلا تيأسوا من مدبر».

«واز آنکه از شما روي در پوشيده، نوميد مشويد»


پاورقي

[1] انسان و پايان تاريخ، فوکوياما. مجله اطلاعات سياسي، اقتصادي: شماره 44 و 63.

[2] بحارالانوار، ج 58، ص 78. (يوطّئون للمهدي سلطانه).