بازگشت

پايان غيبت


دوران انتظار و ناشناخته بودن آخرين حجت، آن گاه پايان مي پذيرد که با فراهم شدن شرايط ظهور، خداوند عبد صالح خود را به صحنه ظهور فرا خوانَد و به خورشيدِ فرو رفته در غربت، امر به طلوع کند.

اين ظهور و طلوع و پايان غربت و انتظار، تنها به دست حاکم مطلق هستي است که مقتدر و عزيز و حکيم است. آن طور که رفت و آمدها، تولد و مرگها و طلوع و غروبها به دست او است، که او (ربّ المشارق و المغارب) است، و محبت زائد الوصفي به بندگانش دارد.

در روايت آمده است: اگر مدبرين وکساني که از درگاه خدا روي گردانده اند، مي دانستند اشتياق خداوند به آن ها چگونه است، از شدّت شوق، قالب تهي مي کردند و جان مي باختند [1] .

اين محبتِ همراه با حکمت و عزّت، که تجلياتي از جلوه هاي الله هست، زمان ظهور را تعيين مي کند. زماني از طرف معصوم (عليه السلام) براي ظهور تعيين نشده، تنها آمادگي و زمينه سازي سريع تر همراه با دعا و التجا به درگاه خدا، لحظه ظهور را نزديک مي کند. اين زمينه ها در امّت بني اسرائيل باعث شد موسي چهار صد سال زودتر از وقتِ تعيين شده، متولد شده، براي نجات بني اسرائيل مبعوث گردد، با اين تفاوت که در اين امت، خودِ حجّت اصرار بر ظهور دارد و در چيدن پايه هاي آن کوشا است. بايد دانست که حجج پيشين در بالا بردن پايه هاي حکومت حضرت مهدي (عليه السلام) جان به جان آفرين تسليم کردند.

«حتي يطلع اللّه لکم...»


پاورقي

[1] جامع السعادات، ملا مهدي نراقي، ج 3، ص 130.