بازگشت

اقدام رسول خدا براي بعد از خود


بخش اول خطبه بعد از تمجيد و ثناي الهي و دوام فضل حق و شهادت بر رسالت پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم)، به اين نکته اشاره دارد که پيامبر رشيد اسلام (صلي الله عليه وآله وسلم) و خاتم پيامبران بعد از خود امّتش را رها نکرد و در بين آن ها، عَلَم و پرچم هدايت را به وديعت گذاشت، و آن را در دست علمداراني از اهل بيت خويش قرار داد، تا امّت گمراه نشود و عبوديت و صراط مستقيم بر آن ها پوشيده نماند و به نياز آن ها پاسخ داده شود.

در بخش آخر خطبه به پيوستگي حجت هاي بعد از رسول (صلي الله عليه وآله وسلم) اشاره مي شود که آسمان هدايت هرگز از خورشيد ولايت بي فروغ نخواهد بود، و هرگاه حجّتي غروب کند، حجّت ديگري طالع خواهد شد تا آخرين حجّت خدا، که از آن سخن خواهد رفت.

حضرت خود را به عنوان اولين حجّت بعد از رسول معرفي مي کند، که قرآن را به عالميان معرفي کرد و جامعه را به تحت بيرق آن دعوت نمود. آن گاه مي فرمايد:

«فاذا انتم النتم له رقابکم و اشرتم اليه باصابعکم...»

و در آخرين مرحله حيات دنيوي او (علي (عليه السلام)) همه گردن ها در برابر او خم مي شود، و سرها به نشانه تسليم فرود آمده، دست ها به او اشاره دارد، و دل ها بر محور او گرد آمده اند.

در تاريخ آمده است:

در هفته قبل از شهادت امام علي (عليه السلام) صد هزار نفر از عراق و اطراف آن به نداي امام پاسخ داده و به دور آن حضرت جمع شدند. ـ چنانکه اشاره شد ـ وحضرت خطبه 182 را در اين زمينه ايراد فرمود. حضرت بعد از بيان آن خطبه، به تنظيم صفوف سپاه پرداخت که در اوج تجمّع و تسليم گروه ها، شهادت، حضرت علي (عليه السلام) را در ربود، و او به آرزوي هميشگي خود رسيد. ومونسي چون مرگ را در آغوش کشيد، و دوران غربت امام پايان يافت، و حيات جاودانه اش را از سر گرفت و با خون خود نوشت: «فزت و ربّ الکعبة».

علي (عليه السلام)فرزند خانه خدا بود، و به لقاي پروردگار کعبه بار يافت، و «انّا لله و انّا اليه راجعون» با شهادتش در محراب مسجد، تفسير شد.

امّا امّت، چون خانواده بدون پدر و جامعه بدون سرپرست و گله بي شبان، به سرگرداني و سردرگمي گرفتار شد و اسير چنگال خون آشام گرگاني شد که رداي تقدّس بر تن کردند و لباس وارونه به اسلام پوشاندند. مردم به سرعت ابرهاي بهاري، پراکنده شدند و مدينة الرسول (صلي الله عليه وآله وسلم)چنان چپاول گشت که شرط باکره بودن دخترها از قباله نکاح برداشته شد. بَلَد امن و خانه خدا به منجنيق بسته شد، و گلويي که بوسه گاه پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) بود، از دم تيغ جفا گذشت، و سرها بر نيزه ها رفت. سنّت اوصيا کُشي بني اسرائيل در امّت محمد (صلي الله عليه وآله وسلم)احيا شد، و امّت با جفا بر اولياي خود به نکبت و تفرقه براي مدّت نامعلومي که تنها در علم خدا معلوم است، گرفتار آمد.

«فلبثتم بعده ما شاء اللّه»

«و شما پس از او تا آن گاه که مشيت خدا باشد، بمانيد».