زمين و حضرت صاحب الزمان
با طلوع مهدي (عليه السلام) و خسوف «سفياني» و برقراري حکومت واحد جهاني واحد، زمين بر خود مي بالد که چنين خورشيدي را ديده است. زميني که تا کنون بر نا اهلان بخل ميورزيد و به ناکسان سواري نمي داد و از دوشيدن خود طفره مي رفت، اکنون پاره هاي جگر خود را تسليم مهدي (عليه السلام) مي کند، و شريان هاي خون ساز خود را سخاوت مندانه به صاحبش مي دهد، و کليد دروازه هاي شهرهايش را به او تسليم مي کند، و امانت هاي گرفته از پيامبران پيشين را به اهلش برمي گرداند، و آن چه امکانات دارد و از نسل ها به ارث برده و در دل خود پنهان داشته، همه را تقديم مي دارد.
«وتخرج له الارض افاليذ کبدها و تلقي اليه سلماً مقاليدها».
«و زمين براي او گنجينه هايش را، چون پاره هاي جگرش، بيرون افکند، و کليدهاي خود را تسليم او کند».