بازگشت

جهت يابي انسان توسط حضرت مهدي


در آخر الزمان، عصري که هر کس امام خويش است و در خود بي نيازي را احساس مي کند، و براي خود آرايي را مي تند، و معيار هدايت و رشد را خواست و هواي خويش مي پندارد، و مغرورانه خود را محور همه ارزش ها و هدايت ها قلمداد مي کند، و هر ميزان و معيار ديگري را منکر است، و خود را در مرحله اي از عقلانيت احساس مي کند که در نهايت با تن دادن به شورا و دمکراسي، مدّعي پاسخ گويي همه سؤالات بايگاني شده تاريخي انسان است. او غير از خواست و هواي خويش چيزي را نمي بيند، و اگر معيار و ميزان مستقلي به نام هدايت و رشد باشد، آن را به چهار ديواري هوس خود برمي گرداند.

در چنين عصرِ خود محوري، اولين کار حجّت خدا در هنگام ظهور، جهت دادن به انسان و شکستن حصار هوس و هدايت خواسته هاي او بر اساس ميزان فراگير الهي است. آدمي با عرضه کردن خواهش هاي خود به چراغ هدايت، حرکت خود را در مسير هدايت الهي قرار مي دهد، همان چيزي که غبار ظلمت زمانه او را از آن بازداشته بود. تا ديروز آدمي در سرگرداني و حيراني، علامت ها و آيات هدايت را با خود مي چرخاند، ولي امروز که حجّت و خورشيد هدايت طلوع کرده، آدمي خود را با عرضه کردن بر نشانه هاي هدايت از حيرت مي رهاند

«يعطف الهوي علي الهدي اذا عطفوا الهدي علي الهوي»

«هواهاي نفساني را به متابعت هدايت الهي باز مي گرادند، در روزگاري که هدايت الهي را به متابعت هواهاي نفساني در آورده باشند».