برخورد مردم با حجت هاي بعد از رسول
اکنون که جامعه حرمت شکني کرده و چون بني اسرائيل با جانشينان رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم)چنين برخورد کرده و در صدد خاموشي نوري برآمدند که رسول براي آن ها روشن کرده بود، تا در وادي حيرت نمانند و در ضلالت و گمراهي سرگردان نشوند، و يک صدا از حاکم و محکوم، خليفه و رعيت فرياد برآوردند: ما آنان را که از روي شفقت و دلسوزي زمينه هدايت ما را فراهم مي سازند، دوست نداريم [1] .
(...وَنَصَحْتُ لُکُمْ وَلکِنْ لاتُحِبّوُنَ النّاصِحينَ) [2] .
اين نفرت و بغض از خورشيدي که آن ها را حيات و روشنايي مي داد، باعث شد خورشيد هدايت از بين چنين جامعه اي رخت بربندد. خواست خدا و سنت او بر اين شد که جامعه اي که کفران نعمت نموده اند، در محروميت و حرمان قرار گيرند و در ظلمتي فرو روند که بهره اي از نور خدا نبرند. وامام هدايت و وصي رسالت بر ظلمت صبر کند و از اين سياهي هجرت نمايد.
آيا براي اين شبِ ظلمت، پاياني است و براي اين تنگنا، گشايشي؟ آيا اين شب ابدي است و ديگر انسان ها شاهد طلوع خورشيد هدايت نخواهند بود؟ و صبر جلوداران هدايت و داعيان دين وانتظار آنان، سرمدي است؟ (اَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيب؟) [3] .
اين چنين نيست، بلکه از آن جا که جهان هستي از آن خداوندي است که حيّ و قيّوم و مقتدر و شاهد است، و در آن چه او را ناپسند آيد و هماهنگ با سنت هاي حاکم نباشد، او را تغيير و تبديل است [4] ، اين شب ديجور را پاياني است. و اين شب از صبح روشني خبر مي دهد که دلِ اين ظلمت شب را خواهد شکافت، و از خورشيدِ هدايت نشان دارد که طلوعي دوباره خواهد داشت. اين سنت خدا است که هر چيزي به ضد خود راهبر است [5] ، و هر نقشه ضدِّ خدا، محکوم به شکست است:
(وَمَکَرُوا وَ مَکَرَ اللهُ وَ اللهُ خَيْرُ الْماکِرينَ) [6] .
«آن ها مکر ورزيدند، و خداوند نيز [در پاسخ آنها]مکر در ميان آورد، و خداوند بهترين مکر انگيزان است».
اين چنين نيست که انسان، آزادِ مطلق باشد و اختيار امور را در دست داشته باشد، تا اگر حاکم شد، شب سياه را بر جامعه حاکم کند، و راه را بر راهيان نور ببندد و تشعشع خورشيد ولايت را محدود کند، و آن را در سحرگاهان به خون نشاند، و بتواند پايان تاريخ را رقم بزند، وآن را از آنِ خود بداند، زيرا خارج از خواست حاکم هستي، هرطرحي محکوم به شکست است و هرمنکري، مختوم به تغيير و تبديل است، و هرشبي را صبح روشني است. حجّت خدا با طلوع خود ظلمت ظلم و خشونت جور را درهم مي شکند و قسط و عدل را برپا مي دارد.
پاورقي
[1] اشاره به آيه 79، سوره اعراف دارد که حضرت صالح (عليه السلام) به قومش فرمود:...وخير شما را خواستم ولي شما خيرخواهان و نصيحت گران را دوست نداريد.
[2] اعراف: 79.
[3] هود، 81.
[4] دعاي مکارم الاخلاق، دعاي 20، صحيفه سجاديه: «و فيما انکرت تغيير».
[5] نهج البلاغه، خطبه 186.
[6] آل عمران، 54.