بازگشت

اشتياق علي براي ديدار آنها


کجايند آنان که دل از زمين برکنده و سر به عرش آسمان سپرده اند، عَلَم دارانِ بيرقِ به جا مانده حبيب خدا و مشعل داران راه سلوک، آنان که قلبشان قرآن است و سينه شان مخزن اسرار و روحشان در ملکوت اعلي در پرواز و دلشان از يقين سرشار؟!

آنها چنانند که دل را مي ربايند و اشتياق علي (عليه السلام) را ـ که عالم مشتاق او است ـ بر مي انگيزند. آنان علي (عليه السلام) را در فراق خودشان به آه و ناله وا مي دارند. چشمه هاي شوق مي جوشد و چشم هاي اشک را جاري مي کند و دست هاي نياز، به گيسوان خيال مي پيچد، و حرارت عشق قلب ها را مي سوزاند.



شايد، شايد، گوشه چشمي و دست نوازشي، که بيرزد اين تمنّي به جواب «لن تراني» [1] .



حکمت 277

«لا والذي امسينا منه في غبر ليلة دهماء تکشر عن يوم اغر ما کان کذا و کذا»

«نه، سوگند به کسي که به توانايي او، شبي سياه را که روزي سپيد در پي داشت، به پايان برديم، که چنين و چونان خواهد شد».


پاورقي

[1] چه رسي به سينا ارني بگو ومگذر

که بيرزد اين تمنّي چه تري چه لن تراني.