بازگشت

نياز انسان به حجت و لزوم آن


بعد از روشن شدن معناي حجّت و انواع آن، اين سؤال مطرح مي شود که آيا نياز به حجّت، از نيازهاي ضروري آدمي است، که بدون آن حياتش ناقص است، يعني آن طور که انسان در ابتداي تولد به شير مادر نيازمند است و در ادامه زندگي به آب و نان و مسکن احتياج دارد، براي تداوم زندگي اش نيز به حجّت و وليّ نيازمند است؟

گواه اين نياز چيست؟ کدام برهان، نياز به حجّت را اثبات مي کند؟ با اين که خود شاهد هزاران انسان هستيم، که بدون «وليّ» زندگي مي کنند و باکشان نيست، اگر ديروز فاطمه (عليها السلام) الگو بود، امروز ديگران الگو هستند، و چه نياز به فاطمه (عليها السلام)؟!

ديروز گروهي به نام «براهمه» و امروز پيروان آن ها مدعي هستند، با داشتن عقل و حِسّ و تجربه، چه نيازي به حجّت و بعثت انبيا است؟ زيرا آن چه رسولان مي آورند، يا مطابق عقل است، که همه مي دانند و تحصيل حاصل است، و يا مخالف آن، که قطعاً باطل است [1] .

اثبات نياز به حجّت، از دو راه ممکن است:

1 ـ دليل عقلي و استقرايي و تجربي.

2 ـ دليل نقلي ـ بيانات قرآن کريم و کلمات حُجَج الهي ـ

از آن رو که در اين نوشتار محور بحث، سخنان حضرت علي (عليه السلام) در نهج البلاغه است، اشاره اي گذرا به دليل هاي عقلي کرده، سپس با ذکر آياتي چند از قرآن کريم به تحليل کلام مولا مي پردازيم.


پاورقي

[1] ملل و نحل شهرستاني، ج 2، ص 258 تمهيد الاصول، شيخ طوسي، ص 314.