بازگشت

علم معيار دسته بندي ها


به اين جهت حضرت انسان ها را به نسبت علم و در نتيجه داشتن ظرافت و ظرفيت، به سه گروه تقسيم مي کند:

دسته اول: عالِمي است، که از ربّ نشان دارد و به تربيت نفوس قبل از نابودي، اقدام مي کند، و از آن جا که انتساب به ربّ دارد، بدون واسطه از ربّ کسب فيض مي کند. و از طرف ديگر او مربّي است که به تربيت انسان ها و هدايت آن ها همّت مي گمارد. امام صادق (عليه السلام) بعد از بيان جايگاه حکمت، مي فرمايد:

«رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) به علي (عليه السلام) وصيت نمود: هدايت يک نفر براي تو از آن چه خورشيد بر آن طلوع مي کند، بهتر است» [1] .

عالِمي که تنها به ربّ تعلق داشته باشد و مربّي انسان باشد، جز امام معصوم کس ديگري نيست، زيرا کسي مي تواند مربّي باشد که به احوال انسان و قدر و ارزش او آگاه باشد، و او را از خودش بهتر بشناسد و اين خاصّ خداوند و انسان هايي است که خداوند به آنها تفضّل کرده و ملائکه و روح را بر آن ها نازل کرده، آن ها را به ظرفيت انسان ها آگاه ساخته است آن طور که سوره «قدر» بر اين حقيقت شهادت مي دهد.

دسته دوم: کسي است که به يادگيري از عالم ربّاني روي آورده، از او علوم الهي و حقايق و حکمت ها را طلب مي کند، تا در سبيل نجات ثابت قدم باشد، و راه رستگاري را در سايه هدايت عالِم ربّاني و امام معصوم به پايان برد، و با اين آموزش به وسعت صدر دست يابد. امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد:

«نحن العلماء و شيعتنا متعلمون و سائر الناس غثاء» [2] .

«تنها ما عالم [ربّاني] هستيم، و شيعه ما متعلّم و علم آموز، و ديگران خار و خاشاک بر روي آب هستند».

بنابر اين، شيعه علي (عليه السلام) کسي است که هرگز دست از طلب علم تا هنگام جان دادن، برندارد، و هرگز خود را بي نياز از طلب علم نداند، زيرا نمي خواهد به هلاکت برسد [3] .

آن چه از معصوم (عليه السلام) در تعريف شيعه رسيده، غير از چيزي است که معروف است شيعه علي (عليه السلام) صاحب عقل و درايتي است که از هوس خالي باشد و لحظه اي از آموختن و آموزش دست برندارد. او است که از علي (عليه السلام)نشان دارد و با او مي شود به علي (عليه السلام) رسيد. و او کسي است که دلها را با بيان حکمت و عمل حکيمانه، به سوي علي (عليه السلام) جذب مي کند. او مؤمني است که خداوند وي را آماده پذيرش و حفظ امر ائمه (عليهم السلام) نموده است، زيرا:

«ان امرنا صعب مستصعب لا يحمله الاّ عبد مؤمن امتحن الله قلبه للايمان و لا يعي حديثنا الاّ صدور امينة و احلام رزينة» [4] .

«حقيقت امر ما چنان سخت و سنگين است که کسي تحمّل آن را ندارد مگر مؤمني که خداوند قلبش را براي ايمان آزمايش کرده باشد، و کلام و گفتار ما را جز سينه هاي مورد اعتماد و عقل هاي با وقار، ضبط و حفظ و نگاهداري نمي کنند».

دسته سوم: خرمگسان بي اراده اي هستند که از هر آوازي تبعيّت مي کنند و با هر بادي مي چرخند.

«همج رعاء» يعني کساني که طالب نيستند و در خود جوششي ندارند، و بين بودن و شدن فاصله اي را نمي بينند، و جهان بيني آن ها از نوک بيني شان تجاوز نمي کند.

آنها انسان هاي بي ظرفيتي هستند که سبک مغزند، و از قدرت تشخيص و درک برخوردار نيستند. خرمگساني مي باشند که در پي خرانند، زيرا از نور علم، شعله نگرفته اند تا به وسعت و ظرفيتي برسند، و در نتيجه هر دعوتي را اجابت نکنند، و هر صدايي را پاسخ ندهند.

آن ها از تکيه گاه محکمي برخوردار نيستند، تا باد حوادث آن ها را نچرخاند و مجبور نشوند براي حفظ خود به هر خار و خاشاکي چنگ زنند.

از نور عالم رباني و امام معصوم (عليه السلام) ـ که منبع علم و معدن حکمت است ـ بايد استفاده نمود، و چون رکن وثيق و عماد دين و کهف امين است، بايد بر او تکيه کرد. انساني که بر عماد تکيه نکند و از نور آن مستفيض نشود، کسي است که از عقل عاري، و از خود آگاهي خالي است.


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 1، ص 216، ح 26.

[2] اصول کافي، ج 1، ص 34، ح 4، چاپ دار الکتاب الاسلامية و خصال صدوق: ص 123، ح 5.11.

[3] امام (عليه السلام) مي فرمايد: «اغد عالماً او متعلماً او احبّ اهل العلم ولا تکن رابعاً فتهلک ببغضهم». اصول کافي، ج 1، ص 23، ح 3، چاپ دار الکتب اسلاميه. در چاپ جامعه مدرسين، ح 117.

[4] نهج البلاغه، خطبه 189.