بازگشت

الاحياء للسنة


زنده کردن سنت حق و زنده نگه داشتن آن، و پشت پا زدن به سنت باطل، يکي ديگر از وظايف امام است. امام بايد به اين ميثاق پاي بند باشد و بر آن گردن نهد، هر چند اين احيا به قتل امام منتهي شود و حاکميت و خلافت او غصب گردد. که آنچه علي (عليه السلام) را در شوراي شش نفره خليفه دوّم کنار زد و تداوم غصب حق امام را در پي داشت، اين بود که علي (عليه السلام) تنها بر سنت پيامبر و کتاب خداوند ميثاق بسته بود و سنت شيخين را سنت رسول نمي دانست. زيرا وصيت رسول بر عهده داري ولايت مردم، به غير امام نبود، از آن رو که خلافت وعهد خداوندي به ظالم نمي رسد:

(لا يَنالُ عَهْدِي الظّالِمينَ) [1] .

«پيمان من ـ پيشوايي ـ به بيدادگران نمي رسد».

وسنّت رسول يعني اهداف رسول و سيره عملي او، براي رسيدن به آن اهداف که نتيجه اش رساندن انسان به رشد وفلاح مي باشد در قرآن است:

(... إِنّا سَمِعْنا قُرْآناً عَجَباً - يَهْدي اِلَي الرُّشْدِ...) [2] .

«راستي ما قرآني شگفت آور شنيديم که به راه راست هدايت مي کند»

اين سنت و سيره بايد ادامه يابد و بر امام است که از کيان و حيات سنّت، دفاع کند وآن را زنده نگه دارد. زيرا حيات سنت، حيات جامعه انساني را به دنبال دارد.


پاورقي

[1] بقره، 124.

[2] جنّ، 1 و 2.