بازگشت

ائمه ميزان حق


صفت ديگري را که حضرت علي (عليه السلام) در توصيف ائمه (عليهم السلام) ذکر مي کند، جايگاه آن ها در برابر حق و باطل است. حق به وسيله آن ها برمي گردد و در جايگاه خود قرار مي گيرد، و نيز به وسيله آن ها است که باطل دور مي شود و مي رود. زيرا امامان معيار حق و باطل اند و از پليدي پاک و منزه هستند. فقط آن ها مي توانند حق را احيا، و باطل را از بين ببرند که ديگران يا آشنا به حق نيستند، و يا دل داده باطل هستند از اين رو نمي توانند در ميدان حق و باطل، حق را برويانند و باطل را بميرانند.

تنها حُجَج الهي هستند که آگاه اند و از آزادي کامل برخوردارند. آن ها داراي عصمتي هستند که نه جهل در آن راه دارد و نه کشش به غير حق، آن را تهديد مي کند. آن ها هم عارف به حق هستند و هم دشمن باطل اند، زيرا از عبوديت، سرشار و از غير حق آزادند.

حضرت در پايان، امر به تعقل در دين کرده و چگونگي آن را بيان مي کند، که با تعقّل و آگاهي و انديشه، انسان به نيازمند بودنِ به دين و کتاب و نيز امام معصوم، پس از نبي رهنمون مي شود. تعقل است که انسان را به يقين مي رساند و مي فهماند که فقط امام، داراي عصمت است و مي تواند نگه دار و حافظ حق باشد و باطل را ريشه کن کند. سنجش ما از دين و حق، نبايد بر اساس شنيده ها و گفته ها باشد، گفته ها و شنيدني ها، از آگاهي و ثبات برخوردار نيستند و از شائبه باطل پيراسته نمي باشند و از دسيسه و فتنه نيز خالي نيستند.

چنانچه عبارت «عقلوا» ماضي [1] خوانده شود، حضرت صفت ديگري از ائمه را بيان مي کند که آن ها دين را چنانکه بايد، شناختند وفراگرفتند وبه کار بستند وآن را از تحريف نگه داشتند، نه شناختي که منحصر به شنيدن باشد وشنيده را به ديگران گفتن، که راويان دانش بسيارند ولي نگهدارندگان وپاسداران آن اندک اند.

سيوطي در تفسير درّالمنثور، در ذيل آيه (... وَتَعِيَها اُذُنٌ واعِيَةٌ) [2] چند روايت نقل مي کند که دلالت دارد بر اين که مراد از «اذن واعيه» اميرالمؤمنين (عليه السلام) است واين قسمت از کلام حضرت، توضيح همين تعبير قرآني در حق اهل بيت (عليهم السلام) است.


پاورقي

[1] در روضه کافي به صورت امرآمده است، ولي در نهج البلاغه به صورت ماضي نقل شده است.

[2] حاقّه: 12.