معناي لغوي حجت
بل از ورود به بحث، لازم است معناي حجّت و انواع آن بررسي شود و حجّت خاصّي که مورد نظر است، بيان گردد. حجّت در لغت، از «حجّ» به معناي «قَصد» اخذ شده، و بر وزن فُعله، چون لُمعه و لُقمه مي باشد و به معناي چيز مشخص و داراي حد و مرز است که براي اثبات مطلوب و بيان مقصود و دفع عُذر استفاده مي شود. بنابر اين «حجّت» هم حدود و ثغوري دارد و هم براي ارائه طريق روشن از آن استفاده مي شود.
حجّت هميشه دو طرف دارد «له» و «عليه». دارنده حجّت براي اثبات مطلوب خود به چيزي چنگ مي زند که براي مخاطب، از بين برنده عذر و عليه او خواهد بود. حجّت هم سو با کلماتي چون: دليل و برهان است.
«مَحجَّة» به راه روشن و مستقيمي مي گويند که براي آن حجّت آورده شده، مطلوب و مقصودي است که براي رسيدن به آن از حجّت استمداد شده، تا آن ها که طالب راه هستند، از پرتو حجت، رسيدن را، و آن ها که پذيراي حجّت نيستند، تيه و سرگرداني را پاداش گيرند.