بازگشت

انتظار و وعده الهي


(قال موسي لقومه استعينوا بالله، واصبروا إنّ الارض لله يورثها من يشاء من عباده والعاقبة للمتقين) [1] = «موسي به قوم خود گفت: از خدا ياري بخواهيد و شکيبائي کنيد به تحقيق که زمين از آن خدا است، به هر کس از بندگانش بخواهد، منتقل مي فرمايد و حسن عاقبت از براي پرهيزکاران است».

(وأورثنا القوم الذين کانوا يستضعفون مشارق الارض ومغاربها التي بارکنا فيها وتممت کلمة ربک الحسني علي بني اسرائيل بما صبروا ودمرنا ماکان يصنع فرعون وقومه وما کانوا يعرشون) [2] = «و ميراث داديم به قومي که ضعيف شمرده شده بودند، خاورهاي زمين و باخترهاي آن را که مبارک گردانيده بوديم. و تمام گرديد کلمه (ووعده) نيکوي پروردگار تو بر بني اسرائيل به سبب آنکه صبر کردند و ويران ساختيم آنچه را فرعون و قومش مي ساختند و آنچه را که افراشته بودند.

مسأله اي که همواره مايه اميد مسلمانان منتظر و هسته مرکزي انقلابات عليه نظامهاي استثمارگر و اوضاع ظالمانه بوده وعده الهي به پيروزي نهايي مستضعفين و محرومين است.

با اينکه مي بينيم زورمندان و استضعاف گران، مخالفان رژيم خود را مي کوبند، در بند مي کنند، به زندان مي اندازند، در خاک و خون مي کشند، باز هم استضعاف شدگان به پا مي خيزند و مسير تاريخ را عوض مي کنند باز هم سياه پوست آمريکائي و آفريقائي قيام مي کند و حقوق خود را مي طلبد باز هم اندونزي و الجزاير، استعمار را طرد مي کنند و آن را بيرون مي رانند و به حياتش خاتمه مي دهند.

فلسطيني هاي آواره و از خانه و وطن رانده شده، مي کوشند تا روز اسرائيل و رژيم فاسد نژاد پرست صهيونيسم را ـ با اينکه قدرتهاي بزرگ دنيا پشت سرش و بلکه در کنارش، و بلکه پيش رويش ايستاده اند و از او دفاع مي کنند ـ سياه نمايند، و او را از اراضي مقدّسه و سرزمين هائي که غصب کرده بيرون برانند.

مسلمانان و بويژه شيعيان در طول تاريخ، علي رغم همه مشکلات و مصائب و فشارها، به دليل همين اميد و همين اعتقاد، سنگر مبارزه را رها نکرده مستمراً به تلاش خود ادامه داده اند.

مسأله اين است که اگر چه ما جهان و وضع جهان را در مسير هوي و هوس و آرزوهاي زير دستان و اقويا و طبقه حاکمه، و عليه ضعيفان و زير دستان و طبقه محکوم و محروم و مظلوم ببينيم اگر چه جريان دنيا را به کام طبقه اي که در عيّاشي، هرزگي، هوسراني، شهوات و تجملات غرق شده و لوکس ترين زندگيها را دارند، مشاهده نمائيم و اگر چه بسياري از مردم جهان در نهايت فقر و پريشاني، گرفتار بيماريهاي گوناگون و محروم از حد اقل زندگي يک انسان ـ بلکه يک حيوان که صاحب با انصاف داشته باشد ـ باشند و وحشيانه ترين قدرتها، ملتها و جامعه ها را در زير ضربه هاي ظلم و تجاوز پامال کنند.

مع ذلک تاريخ بر مبناي سنتهاي الهي و وعده خدائي، سرانجام به نقطه اي مي رود که به نفع طبقه محروم و زيان طبقه غاصب و حاکم است به سوئي مي رود که در آنجا همه نسبت به حقوق متساوي حق، برابر و مساوي و يک شکل و يک رنگ گردند و تمام رنگها و امتيازات پوچ شسته شود و از بين برود و برتري انسانها فقط بر اساس تقوا باشد.

ستمگران و تجاوزکاران در برابر اين وعده، مانند کسي هستند که بخواهد در جهت مخالف سيلي عظيم شنا کند، که هر چه قوي و شناگر باشد، سرانجام شکست مي خورد و سيل او را به پيش رانده، و خواه و ناخواه در مسير واقعي و جهت موافق سيل قرار مي گيرد، يا نابود و معدوم مي شود.

کساني که عليه متجاوزان و استثمارگران انقلاب مي کنند، اگر فاقد تمام وسائل هم باشند، بهترين و ينرومندترين وسيله و اسلحه پيروزي آنان اين اميد است که در جهت خواست و رضايت و وعده الهي قرار دارند و قطعاً در مبارزه نهايي پيروزي با آنها است.


پاورقي

[1] سوره اعراف، آيه128.

[2] سوره اعراف، آيه137.