بازگشت

حرمت بازگشت به فرهنگ جاهلي


قرآن مجيد با بياني محکم در آيات متعدد، به عقب برگشتن را محکوم فرموده است.

در غزوه تاريخي اُحُد که مسلمانان آزمايش شدند، اميرالمومنين علي عليه السلام فداکاريها کرد و پرچمداران و دليران نامي مشرکان را کشت و جبرئيل مواسات بي نظيرش را با پيغمبر صلي الله و عليه و آْله و سلم ستود و به پيغمبر گفت: «هذه المواساة» پيغمبر در جواب فرمود: «انه مني وأنا منه = او از من است و من از اويم». جبرئيل گفت: «وأنا منکما = من نيز از شما هستم» و ندا در داد: «لا سيف إلا ذو الفقار ولا فتي الا علي».

در اين غزوه وقتي پاسداران درّه اي که کمينگاه بود و پيغمبر صلي الله و عليه و آْله و سلم آنان را به پاسداري آنجا مأمور فرموده بود، هزيمت و شکست کفار را در اثر مجاهدات علي عليه السلام ديدند، سنگر خويش را رها کردند و خالد بن وليد با گروهش که در آنجا کمين کرده بود از همانجا به مسلمانان حملهور شدند و تني چند از پاسداران و فرماندهشان عبدالله بن جبير را به شهادت رساندند. چهره جنگ به نفع مشرکان تغيير کرده و گروهي از مسلمانان کشته شدند و ديگران فرار کردند غير از علي بن ابي طالب و بر حسب بعضي از نقلها دو نفر ديگر هم که در نام آنها اختلاف است، کسي با پيغمبر ثابت نماند و راه فرار پيش گرفتند و بعضي که شنيدند پيغمبر کشته شده است، در مقام ارتجاع و ارتداد و امان گرفتن از کفار برآمدند.

و از جمله فراريان، ابوبکر و عمر و عثمان بودند و عثمان به قدري در فرار و پشت کردن به جهاد و دفاع از اسلام و پيغمبر، از ميدان جنگ دور شده بود که سه روز بعد برگشت!

نظر به اين سستي ها و تصميم بعضي ديگر بر بازگشت به عصر جاهليّت و ارتداد، آيات متعددي در نکوهش و سرزنش آنان و حرمت ارتجاع و وجوب ثبات قدم و استقامت نازل شد که از جمله اين آيه بود:

(وما محمد الا رسول قد خلت من قبله الرسل أفان مات أو قتل انقلبتم علي أعقابکم، ومن ينقلب علي عقبيه فلن يضر الله شيئاً، وسيجزي الله الشاکرين) [1] = «و نيست محمد مگر رسولي که قبل از او هم پيامبران بسياري بوده اند آيا پس اگر (او) مرد، يا کشته شد، به عقب برمي گرديد؟ و هر کس به عقب برگردد، هرگز به خدا زياني نمي رساند و خدا به زودي شاکران را پاداش مي دهد».

اين آيه با کمال صراحت دستور مي دهد حتي با رحلت يا کشته شدن پيغمبر ـ که بزرگترين ضربت بر روح طرفداران انقلاب اسلامي و الهي اسلام است ـ انقلاب اسلام نبايد توقف کند و بايد در مسير خود پيشرفت نمايد و بايد مسلمانان دنبال اين انقلاب را بگيرند و به عقب برنگردند.

وقتي رحلت رسول خدا نبايد اين عکس العمل را داشته باشد که کسي به فکر ارتداد و بازگشت به عقب و رژيمهاي دوره هاي جاهليت و پذيرش برنامه هاي غير اسلامي بيفتد، معلوم است که مسلمان از هيچ حادثه و فاجعه ديگر، هر چه سخت و جانکاه باشد و هر چه زيان مالي و مادي و جاني داشته باشد، به ارتداد و عقبگرد، و قبول برنامه ها و نظامهاي کافر مايل نمي شود و از کوشش براي پيش رفتن، ترقي و جهاني شدن انقلاب اسلام، چشم برنمي دارد.

انتظار مصلح آخر الزمان و مهدي موعود، علاوه بر ريشه هاي استوار مذهبي و اسلامي، داراي عالي ترين فلسفه اجتماعي است.

مسلمانان عقيده دارند که انقلاب اسلام، جهانگير و پيروز مي شود و عالم از اين نابسامانيهاي مدنيّت منهاي شرف و انسانيت نجات پيدا مي کند و بازگشت به عقب و ارتداد و عقبگرد، خلاف اصل و خلاف نهضت انبيا و تعاليم اسلام است.

اگر چه دنياي مادي امروز به ظاهر رو به جاهليّت گذارده و اهداف عالي انساني و حقيقت و فضيلت و ما به الامتياز بشر از حيوان، در بسياري از جوامع فراموش شده، و طغيان و ظلم و بيدادگري و تجاوز و زور و استبداد و قلدري و استثمار و شهوتراني و نابکاري و خيانت و ناامني به صورتها و جلوه هاي نو در جهان رايج شده و روز به روز رايج تر مي شود و اگر چه الفاظ و کلمات صلح، عدالت، آزادي، مساوات، برادري، همکاري، تعاون و بشر دوستي را در معاني ديگر يا براي مقاصد ديگر به کار مي برند و اگر چه فاصله بين زورمندان و فرماندهان و زيردستان و فرمانبران هر روز زيادتر و رابطه آنها با يکديگر به رابطه دو انسان برابر هيچ شباهت ندارد ولي اين توحّش تا هر کجا برود، تا دو هزار و پانصد سال، تا سه هزار سال، و پنج هزار سال بيشتر هم به عقب برگردد، چون خلاف خواستهاي واقعي بشر و سير کمالي او و خلاف عقيده و آرمان او است، پيروز نمي شود و سرانجام به شديدترين وضعي سرکوب و ريشه کن خواهد شد.

اين جاهلي مسلکي هر چه نيرو بگيرد و از هر حلقومي برايش تبليغ شود، و هر چند که آموزش و فرهنگ را با زور قواي انتظامي با آن همگام و همراه سازند، عاقبت در برابر منطق آسماني، قرآن که مي فرمايد:

(تعالوا الي کلمة سواء بيننا وبينکم أن لا نعبد إلاّ الله، ولا نشرک به شيئاً، ولا يتخذ بعضنا بعضاً أرباباً من دون الله) [2] = «بيايد به سوي کلمه و عقيده يکسان و مشترکي بين ما و شما، که نپرستيم مگر خدا را و به او شرک نياوريم و هيچ کدام از هم ديگر را غير از خدا رب خود نگيريم». و در برابر آيه:

(إنا خلقناکم من ذکر واُنثي وجعلناکم شعوباً و قبائل لتعارفوا إنّ أکرمکم عند الله أتقاکم) [3] = «ما شما را از يک مرد و زن خلق کرديم و شما را در قبايل و ملتهاي مختلف قرار داديم تا يکديگر را بشناسيد، البته گرامي ترين شما نزد خدا، متقي ترين شما است».

و در مقابل منطق وحي:

(ولقد أرسلنا في في کل اُمة رسولاً ان اعبدوا واجتنبوا الطاغوت) [4] = «و ما در هر امتي، رسولي فرستاديم که خدا را بپرستيد و از طاغوت دوري کنيد».

و آيات بسيار ديگر شکست مي خورد، و زبان و بلندگوهايش خاموش و قلم نويسندگانش مي شکند.

فساد، فحشا، نابکاري جوانان و بانوان، وضع بسيار ننگين و پر از آلودگي هاي زن در شرق و غرب جهان امروز و خيانت و جنايت، هر چه جلو برود و هر چه نيروهاي مادّي، اين فسادها را تهييج کند و آن را براي منافع پليد استثماري يا استعماري گسترش دهد، جنبش و انقلاب را عليه اين مفاسد، کوبنده تر و ضربت آن را بر کاخهاي فساد و طغيان، کاري تر مي سازد.


پاورقي

[1] سوره آل عمران، آيه144.

[2] سوره آل عمران، آيه64.

[3] سوره حجرات، آيه13.

[4] سوره نحل، آيه36.