هدايت معنوي امام
آري، امام قلب عالم وجود و رهبر و مربي نوع انسان است، از اين جهت، حضور و غيبت او تفاوتي ندارد. امام همواره افراد شايسته را هدايت مي کند، اگر چه نتوانند امام را ببينند، به ويژه اين که در اخبار وارد شده است که آن حضرت در ميان مردم و در مجالس مؤمنان رفت و آمد دارد، اگر چه مردم او را نشناسند. [1] بنابر اين، پاسداري امام از دين و دستگيري از مردم شايسته در زمان غيبت به خوبي انجام مي گيرد. در حقيقت، امام همانند خورشيد پنهان پشت ابر است که از نور و حرارتش، موجودات، بهره مي برند؛ گر چه نادانان و کور چشمان، آن را نبينند.
امام صادق (ع) در پاسخ کسي که پرسيده بود: «چگونه مردم از امام غايب استفاه مي کنند؟» فرمودند: «به همان گونه که از خورشيد، وقتي که ابر آن را مي پوشاند». [2] .
گفتار يکي از مستشرقان [3] در اين باره شنيدني است:
به عقيده من مذهب تشيع، تنها مذهبي است که رابطه هدايت الهي را ميان خدا و خلق براي هميشه نگهداشته و به طور مستمر، پيوستگي ولايت را زنده و پابرجا مي دارد. مذهب يهود، نبوت را که رابطه اي است واقعي ميان خدا و عالم انساني، در حضرت کليم ختم کرده و پس از آن به نبوت حضرت مسيح و حضرت محمد (ص) اذعان نکرده است، در نتيجه، رابطه مزبور را قطع مي کند. نصاري نيز در حضرت مسيح متوقف شده اند و اهل سنت از مسلمين هم در حضرت محمد (ص) ايستاده اند و با ختم نبوت در ايشان، ديگر رابطه اي ميان خالق و مخلوق برقرار نمي دانند.
تنها مذهب تشيع است که معتقد است نبوت با حضرت محمد (ص) ختم مي شود، ولي ولايت که همان رابطه هدايت تکميلي است بعد از آن حضرت و براي هميشه زنده مي ماند.
آري، تنها در مذهب تشيع است که اين حقيقت ميان عالم انساني و الوهي براي هميشه باقي و پا برجاست. [4] .
نتيجه اين که، عقيده به امام زمان به اين معناست که ارتباط مردم با عالم غيبت گسيخته نشده است. و کساني که اين عقيده را دارند بايد هميشه به ياد آن حضرت بوده و منتظر ظهور آن مصلح غيبي باشند، همگان وظيفه دارند در هر شرايطي در راه برقراري و توسعه معارف و احکام اسلام بکوشند، در برابر ستم و گناه پايداري کرده و در حدّ توان خود با آن مبارزه کنند و بکوشند تا زمينه حکومت عدل و داد را فراهم ساخته و زندگي خود را طوري تنظيم کنند که با برنامه هاي آن حضرت تناقض نداشته باشد، در صف دوستان ايشان قدم برداشته و با دشمنانش مبارزه کنند.
پاورقي
[1] اصول کافي، ج 1، ص 337.
[2] منتخب الاثر، 271.
[3] هانري کربن، استاد فلسفه در دانشگاه سوربن (فرانسه) و رئيس انيستيتو فرانسه و ايران.
[4] سالنامه مکتب تشيع، سال دوم، ص 20 - 21.