بازگشت

کتبه الحجه


شخصي کتابي در ردّ مذهب شيعه نگاشته بود و در مجالس عمومي آن را مطرح مي کرد و در نتيجه، بعضي را نسبت به مذهب شيعه بدبين و عقيده آنها را منحرف مي کرد. از طرفي، کتاب را در اختيار کسي نمي گذاشت تا مطالبش مستقيماً و يا با واسطه در دست دانشمندان قرار نگيرد و ايرادي بر آن واردننمايند.

علامه حلي که يکي از بزرگ ترين متفکران جهان شيعه است، چندي به طور ناشناس در جلسه درس آن شخص رفت و آمد کرد و سرانجام، تقاضاي دريافت کتاب کرد. آن شخص نتوانست به طور کلي، دست رد بر سينه او بزند. گفت: من نذر کرده ام که کتاب راجز يک شب به کسي واگذار نکنم. ناگزير علامه پذيرفت که فقط يک شب آن کتاب نزد وي بماند.

علامه آن شب با يک دنيا خرسندي به رونويسي کتاب پرداخت. نظر علامه اين بود که هرچه مقدور شود از آن کتاب يادداشت بردارد و به پاسخ گويي آن اقدام نمايد. اما همين که شب به نيمه رسيد علامه را خواب فراگرفت. ناگاه ديده مردي که در واقع چشم بيدار انسان هاست، داخل اتاق شد و فرمود:

اي علامه! تو کاغذها را خط کشي و آماده کن، من کتاب را مي نويسم.

اما وضع چنان بود که علامه در خط کشي هم به آن شخص نمي رسيد، زيرا سرعت نوشتن او فوق العاده بود. سپس فرمود: علامه، تو بخواب و نوشتن را به من واگذار.

علامه بي چون و چرا فرمان آن مرد را اطاعت کرد و خوابيد، چون از خواب برخاست تمام کتاب را بدون هيچ کم و کاستي در دفتر خود منعکس شده يافت.

گويند که تنها اثر شخص نويسنده، نام مبارکش بود که در پايان کتاب ظاهراً با نقش «کَتَبَهُ الحُجّه» به چشم مي خورد. [1] .


پاورقي

[1] فاطمه صالح مدرسه اي، منتظر تا صبح فردا، ص 97 - 98 به نقل از: سيد حميد علم الهدي .