امام علي
همه امامان از سويداي دل، آرزوي ديدار آن خورشيد جهان افروز را داشتند و هر کدام به نوعي از عشق دروني پرده برداشتند. اصبغ بن نباته گويد:
روزي محضر مقدس اميرمؤمنان شرفياب شدم، ديدم در درياي فکر غوطه ور است و با انگشت مبارکش بر زمين مي زند. عرض کردم: اي اميرمؤمنان! چه شده، شما را انديشناک مي بينم؟ با انگشت مبارکتان بر زمين مي زنيد، مگر به آب و گل علاقه مند شده ايد؟ فرمود: نه، هرگز. به خدا سوگند حتي يک روز هم به اين خاک و گل علاقه مند نشدم، ولي داشتم فکر مي کردم درباره مولودي که از نسل من به دنيا خواهد آمد. او يازدهمين فرزند من است، او همان مهدي است که زمين را پر از عدل و داد کند، آن چنان که پر از جور و ستم شده است. براي او دوران غيبت هست. در آن ايام اقوامي از راه حق منحرف مي شوند و اقوام ديگري به راه راست هدايت مي گردند. [1] .
پاورقي
[1] شيخ صدوق، عيون اخبار الرضا (ع)، ج 1، ص 289.