بازگشت

نيابت عامه


دوران غيبت کبري دوره نيابت عامه است. در اين عصر، عالم بزرگي که واجد همه شرايط لازم فقاهت و رهبري باشد در رأس جامعه قرار مي گيرد و رهبري از آن اوست، رجوع مردم به اوست و او صاحب ولايت شرعيه به نيابت از امام زمان (عج) است. بنابراين اصل ديني، مشروع بودن امور و اسلامي بودن روابط سياسي و اجتماعي و لازم الاجرا بودن مقررات و مشروعيت حکومت، همه و همه بستگي به تصويب و تنفيذ نايب امام (ع) دارد و اگر او حکومتي را تصويب و تنفيذ نکند آن حکومت طاغوتي است، زيرا چنين حکومتي ارتباطي به خدا، دين خدا، امامت و نظارت شرعي و الهي ندارد. اين مقام و نيابت به وسيله خود ائمه طاهرين (ع)، به ويژه حجة بن الحسن المهدي (ع) به عالم واجد شرايط تفويض شده است: «اما در رويدادهاي تازه که براي شما واقع مي شود به روايت کنندگان احاديث ما مراجعه کنيد، زيرا آنها حجت من بر شما و من حجت خدا بر آنان هستم». [1] يا «از ميان فقها کسي که نگهدار نفس خويش، حافظ دين، مخالف هوي و مطيع اوامر مولاست، بر عوام است که از او تقليد کنند.» بنابراين، مخالفت و ردّ حکم و دستور چنين پيشواي ديني، ردّ بر امام است و ردّ بر امام، ردّ بر پيامبر (ص) است و ردّ بر پيامبر (ص)، ردّ بر خدا و احکام خداست. اين مقام تنها براي حفظ فروع فقهي و انتقال آنها از نسلي به نسل ديگر نيست، بلکه براي حفظ و انتقال موجوديت تشيع و نگهباني دين خداست. بنابراين، بايد مجتهدان و عالمان ديگر مقام او را پاس بدارند و به وحدت رهبري و مرکزيت يافتن قدرت ديني کمک کنند تا دين خدا و توده هاي متدين همواره پناهگاهي محکم و دژي استوار داشته باشند. آري، اطاعت از احکام نايب امام واجب است، چرا که وي به جعل، نصّ و تأکيد امام (ع) صاحب ولايت شرعي شده و در عصر غيبت پيروي از او لازم است. حرکت در خط او، حرکت در خط دين و ائمه طاهرين (ع) است و مقابله، اهمال، موضع گيري و جبهه گشايي در قبال او همه و همه خروج از خط امامت و قرآن است، خروج از خط امامت و قرآن نيز خروج از خط نبوت است و خروج از خط نبوت، خروج از خط دين و توحيد. نايب امام به جاي امام قرار دارد و احيا و اجراي احکام قرآن و تشکيل جامعه قرآني به عهده اوست. رهبري نظام براي نظم، سازماندهي، ايجاد تشکيلات، گسترش و بقاي مکتب تشيع است و هرچه با ا ين هدف معارض باشد بايد کنار گذاشته شود.


پاورقي

[1] ابوجعفر صدوق، اکمال الدين و اتمام النعمه، ص 484.