غرق در چشمان هاشمي
گفته اند کسي مي آيد که در نگاه نخست، همه در عمق چشمان هاشمي اش غرق مي شويم و به حبل المتين يک تار موي سياه او دل مي بنديم که به يک تبسمش همه انتظارمان سر مي رود؛
گفته اند کسي مي آيد که زيباتر از آسمان است و مهربان تر از ابر؛
گفته اند کسي مي آيد که رحمت را به عدالت ميان قطره هاي باران تقسيم مي کند و به دست هر مظلومي عصاي موسي مي سپارد تا حق خويش بستاند؛
گفته اند که او خاطرات تلخ اسارت ها را ناگفته مي داند که او در همه اين سال هاي تنهايي و مقاومت با ما بوده است؛ که او گرسنگي اردوگاه موصل و تکريت را چشيده است؛ که او زخم کابل هاي خاردار دشمن را هم به تن خريده است، که همه شهيدان مان سر به دامان او سردار شدند؛ که مفقودان مان در بهشت آباد او ماندگار شدند؛ که همه اين مدت تلخ جدايي، اوبراي مان غصه مي خورده است؛ که او شب حمله، کنار کرخه براي مان دعامي کرده است. [1] .
پاورقي
[1] عليرضا عسکري.