بازگشت

چگونه اثبات حقايق و توان سياسي را در مرحله و زمان فعلي در خو


پاسخ ما:

شايد منظورشان اين بوده است که ما چطور يک مرد سياستمدار و حقيقت شناسي با توسّلات به حضرت وليّ عصر باشيم. ابتدا بايد توسّل را معنا کنم. توسّل يعني وسيله قرار دادن. اگر شما در اينجا نور نياز داريد چراغ را روشن مي کنيد تا نور ايجاد کند و شما به چراغ براي بوجود آمدن نور متوسّل شده ايد. همين طور انسان به ائمه اطهار متوسّل مي شود تا علم در مغزش بوجود بيايد. دو نوع مي توانيد متوسّل بشويد:

1 - توسّل به کلمات و دستوراتشان يعني دستوراتشان را عمل کنيد و از دستورات آنها کمک بگيريد و داراي علم و دانش بشويد. اگر کسي گفت:

من با توسّل به اهل بيت (عليهم السّلام) مجتهد شده ام ما در ذهنمان مي آيد که هر شب يک دعاي توسّل مي خوانده است و درس نمي خوانده است و مجتهد شده است. يا اگر بگويد من با توسّل دکتر شده ام يا با توسّل مهندس شده ام فکر مي کنيم او با دعاي توسّل اين موفّقيّتها را کسب کرده است. اين ذهنيّت غلط است که شبها ده دقيقه دعاي توسّل مي خوانده است و بعد پزشک خوبي شده است. بعضي اين طور فکر مي کنند مي روند و دعاي توسّل مي خوانند امّا نمي شود.

مي گويند:

باباطاهر عريان، کُردي بود که بي سواد و کم استعداد و کم درک بود. در زمستان به مدرسه طلاّب در شهر همدان که شهر سردي هم هست آمد از طلبه ها پرسيد:

شما چه کار کرده ايد که اين حرفها را بلديد و ما هر چه گوش مي کنيم نمي فهميم آنها هم مي خواستند او را رد کنند به او گفتند:

اين حوض آب را مي بيني؟ گفت:

بله. گفتند:

ما نصف شب اين يخها را شکستيم و تا صبح در اين حوض مانديم صبح عالِم شده ايم. گفت:

خوب است و رفت. نصف شب وقتي همه طلبه ها خوابيدند آمد و يخ حوض را شکست و رفت داخل حوض. مي گويند:

عالم هم شد. امّا شما اين کار را نکنيد چون درست نيست. در کلمات قصارش مي گويد:

(آخر باباطاهر غير از اشعارش کلمات خوب و پر مغزي هم دارد که کتاب قطوري است و کلمات خوبي دارد). در آنجا مي گويد:

امسيتُ کرديّا و اصبحتُ عربيّا شب کرد بودم و هيچ چيز بلد نبودم صبح عرب شدم و همه زبانهاي عربي را بلد بودم. بعضي اين طور فکر مي کنند که شب بروند و توسّل بکنند و همه چيز در توسّل است من قبول دارم و درست است همه چيز در توسّلات است. امّا توسّل معنايش چيست؟ توسّل يعني کلمات خاندان عصمت را وسيله براي علمتان قرار بدهيد شما اگر از اين صراط حرکت کنيد به حقيقت مي رسيد.

معنايش اين نيست که شما دعاي توسّل بخوانيد البتّه يک جهت ديگر معنايش همين است که يک ارتباط روحي با خاندان عصمت (عليهم السّلام) برقرار کنيد و از آنها کمک روحي بگيريد و استعدادتان را زياد کنيد و درس هم بخوانيد.

درس خواندن مثل اين است که مثلا شير زيادي را مي خواهند داخل ظرفي بريزيد توسّلات و استعداد بوجود آوردن مثل اين است که ظرف را بزرگ نمائيد. و تحصيلات مثل اين است که آن شير را در اين ظرف بريزند. هر چه ظرف شما بزرگتر بيشتر شير مي گيرد. ظرف بزرگي ببريد (بنا است در آن شير بريزيد) پر از شير مي کنند و يک ظرف نيم کيلوئي هم ببريد پر مي کنند بيشتر از پر کردن که کاري نمي شود کرد. استعداد را با توسّل اصطلاحي بايد زياد کرد و آن شير که تعبير به علم شده است بايد با تحصيل علم و پشتکار را گرفتن درست شود.