بازگشت

چطور ممکن است در حالي که جهان پر از عدل و داد است و هيچ ظالم


در مورد شهادت امام زمان (ارواحنا فداه) سؤال شده که چطور ممکن است در حالي که جهان پر از عدل و داد است و هيچ ظالم و ستمگري پيدا نمي شود پس چطور مي شود هنوز مخالفيني با آن حضرت وجود داشته باشد و ايشان را بکشند.

پاسخ ما:

ببينيد ما اينجا بايد سه مطلب را توضيح بدهيم تا جواب سؤال معلوم شود. مطلب اوّل اينکه امام به اجل طبيعي که به طبيعت و مرض و اين جور مسائل مربوط باشد نبايد از دنيا برود بلکه بايد او را بکشد اين از نظر اعتقاد ما که در قبل آن را شرح داده ايم اين جور نخواهد شد لذا مي فرمايد:

ما منّا الاّ مقتول او مسموم يا ما کشته مي شويم يا با سمّ آن هم کشته شدن است فرقي نمي کند حالا يا با شمشير يا با سمّ يعني کس ديگري ما را مي کشد.

مطلب دوّم اينکه اين روايتي که مي گويد:

يملا الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا دقّت کنيد دنيا پر از عدل و داد مي شود همان طوري که پر از ظلم و جور بوده است يعني اگر يک ترازو باشد اين ظلم و جور را مي گذاريم يک طرف و عدل و داد را هم مي گذاريم يک طرف آيا اين صد درصد ظلم و جور بوده نه چون در همين جمعي که قبل از ظهور بوده اند سيصد و سيزده نفر حداقل آدم خوب در آنها بوده است. اين طرف هم که پر از عدل و داد مي شود تا سيصد و سيزده نفر لااقل محل داريم که آدم بد داخلشان باشد. اين طرف سيصد و سيزده نفر آدم خوب داشت و آن طرف سيصد و سيزده نفر آدم بد. پس منافات ندارد که بگوئيم اين طرف پر از ظلم و جور است و آن طرف پر از عدل و داد است. با سيصد و سيزده نفر روي کره زمين نه عدل و داد بهم مي خورد نه ظلم و جور بهم مي خورد و اين را هم که گفته اند حضرت وليّ عصر (عجّل اللّه تعالي فرجه) را مي کشند منظور اين نيست که يک عدّه هجوم مي کنند به حضرت بقيّة اللّه (ارواحنا فداه) و آن حضرت را مي کشند منظور اين نيست نه. بلکه يک زني حالا يک روايتي هست و استبعاد هم ندارد که نباشد. اين را بعضي از علما منکرند و مي گويند حضرت کشته نمي شود. حالا آن چيزي را که من خودم هم معتقدم که مي شود و هست و احتمال قوي هم وجود دارد که باشد اين است که حضرت وليّ عصر (ارواحنا فداه) را يک زني از پشت بام با يک سنگ مي زند به سر آن حضرت مي خورد و حضرت شهيد مي شوند اين اندازه داريم ديگر اين مربوط به پر از عدل و داد بودن نيست، در زمان ظهور هواهاي نفساني از بين نمي رود ولي شيطان از بين مي رود و هواهاي نفساني هست و انسان بايد تزکيه نفس کند و خودش را به کمالات برساند.