بازگشت

اعتقاد ما و بيداري ما شيعيان و مردم در مورد آقا امام زمان چگ


پاسخ ما:

شيعه بايد معتقد باشد که اگر ميليارد سال ديگر بادي ذرّه اي را از جائي به جاي ديگر منتقل مي کند امروز امام زمان از او اگر بخواهد اطّلاع دارند. اين درباره اعتقاد به علم آن حضرت و امّا درباره عصمت آن حضرت بايد معتقد بود که آن وجود مقدّس معصوم از گناه و مکروه و ترک اولي و خطا و اشتباه و نسيان و جهل است با اين شناخت آيا مايلي که قدرت دنيا را به تو بدهند و امام زمان (عليه السّلام) را نداشته باشي؟ يا امام زمان را داشته باشي و نوکر و تحت فرمان ايشان باشي مانند حرّ بن يزيد رياحي که از خواب غفلت بيدار شد و امام زمانش را شناخت باشي و (امّا مردم) هر کسي در يک بُعد و با يک خصوصيّت درباره امام زمان (عليه السّلام) بايد بيدار شوند. شيعه به عنوان يک امام مطلق و تمام عيار و مردم دنيا به عنوان اينکه يک مظهر عدالت که آنها را از زير بار ظلم بودن نجات مي دهد تا مردم اين بيداري را پيدا نکنند و امام زمان (عليه السّلام) را نشناسند حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) تشريف نمي آورند و همه هم منتظر اين بيداري بشريّت هستند.

اگر مردم دنيا بيدار نباشند فرجي نخواهد شد. مرده چه کار مي کند مگر امام زمان کارهاي بيهوده مي کند که بيايد براي افراد خواب و مرده حرف بزند. مگر مي شود که محبّ دنيا باشيم و گناه کنيم و هم احترام امام زمان (عليه السّلام) را نگه داريم! اگر شما شب عاشورا گريه بر سيّدالشّهداء (عليه السّلام) نکنيد امّا از خواب غفلت بيدار شويد امام زمان (عليه السّلام) راضي تر است.

از خواب غفلت بيدار شويد و امام زمانتان را بشناسيد و دوست داشته باشيد و بفهميد امام زمان (عليه السّلام) يعني چه؟ اگر هر کاري که تو مي خواهي امام زمان (عليه السّلام) انجام دهد و فقط او گوش به حرف تو بدهد تو مي شوي امام و آقاي او.

کي ما روي اخلاص گفتيم:

يا صاحب الزّمان، او دستمان را نگرفت و به دادمان نرسيد. فرمان برداري نعوذا باللّه از ما نکرد. ما گفتيم که به خدا بگو که قرضهايمان ادا شود، گناهانمان بخشيده شود. خوب گناه نکن، در مقابل امام زمان (عليه السّلام) تسليم باش، او بايد فرمان دهد، نه تو فرمان دهي از خواب غفلت بيدار نمي شويم اگر از خواب غفلت بيدار شويد امام زمان از شما تشکّر مي کند.

از بعضي اشخاص مي پرسم چندمين سالگرد تولّد آقا امام زمان (عليه السّلام) است؟ او مثل اينکه ساعت شماري مي کند بدون اينکه تقويم نگاه کند فورا مي گويد که چند روز از تولّد آن حضرت، چند روز از غيبت آن حضرت گذشته است.

يک آدمي که در فراق مي سوزد يک دقيقه به او نمي توانند بگويند صبر کن ما غافليم، شايد هم غفلتمان يک مقدار برايمان نعمت باشد.

يکي از دوستان مي گويد:

چرا من آقا امام زمان (عليه السّلام) را نمي بينم گفتم:

همان بهتر که نبيني اگر يک دفعه آقا را ببيني و خداوند دلت را محکم نگه ندارد و غفلت به تو ندهد به خدا نمي تواني يک لحظه زنده باشي.

يک نفر به نام همّام خدمت اميرالمؤمنين (عليه السّلام) رسيد و عرض کرد:

صفات متّقين را برايم بگوئيد و اهل تقوي را براي من توصيف کنيد. حضرت مي فرمايد:

اتّق اللّه و احسن تقوي داشته باش. نيکوکار باش. همين برايت کافي است. همّام اصرار مي کند حضرت اوصاف متّقين را در خطبه همّام بيان مي کند فصعق همّام صعقتا وقتي که همّام اوصاف متّقين را شنيد، همّام دادي کشيد و قالب تهي کرد. اوصاف متّقيني که امام (عليه السّلام) گفته آن عبادالرحماني که در قرآن فرموده:

اَلَّذينَ يَمْشُونَ عَلَي الاَْرْضِ هَوْنا [1] .

تا جائي که مي فرمايند وَاجْعَلْنا لِلْمُتَّقينَ اِماما [2] .

امام زمان (عليه السّلام) رهبر متّقين است. متّقين درجه اعلي خاک پاي حجّة بن الحسن (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) هستند توصيف اينها که علي بن ابيطالب براي همّام مي گويد همّام نمي تواند تحمّل کند يک دادي کشيد و جانش بيرون آمد و روي زمين افتاد. شما چگونه مي توانيد امام متّقين را ببينيد امام ديدن و شناختن، کمالات امام را ديدن. مقامات عظيم او را ديدن و زنده ماندن مشکل است. يا بايد انسان ملاقات موقّت پيدا نکند و يا بايد خيلي خود را بسازد و يا بايد به مقدم حضرت بقيّة اللّه (عليه السّلام) جان نثار کند.



جان چه باشد که نثار قدم دوست کنم

اين متاعي است که هر بي سر وپائي دارد



من بچّه بودم شايد شانزده سال داشتم به استادم گفتم که چرا خدمت آقا امام زمان (عليه السّلام) نمي رسم؟ گفت:

تو هنوز بچّه اي. گفتم:

اگر به لطف آنها باشد به سنگي هم لياقت مي دهند و اگر به لياقت ما باشد، سلمان هم لياقت ندارد به خدمتشان برسد به خدا قسم تمام انبياء و اولياء (عليهم السّلام) لايق هم صحبتي چهارده معصوم (عليهم السّلام) را ندارند آنها کساني هستند که درباره شان مي گوئيم:

خلقکم اللّه انوارا فجعلکم بعرشه محدقين حتّي منّ علينا بکم [3] .

کجا لياقت دارند.

وقتي استاد اين حرفها را شنيد بلند شد پيشاني مرا بوسيد گفت:

اين حرف از تو نبود اين جمله خوبي بود. گريه زيادي کرد تنش لرزيد.

حضرت عيسي (عليه السّلام) تا به امروز نزديک دو هزار سال است که در آسمان خداي تعالي منتظرش گذاشته و به اين اميد زنده است که دو رکعت نماز پشت سر امام زمان (عليه السّلام) بخواند و اين بزرگترين وعده اي است که به او داده اند.

در کتاب زادالمعاد مرحوم مجلسي به سند معتبر از امام صادق (عليه السّلام) نقل کرده که امام صادق (عليه السّلام) زانوهايش را روز جمعه (روز عيد) شايد هم روز نيمه شعبان، شايد هم هر روز در بغل مي گرفت و صدا مي زد:

اي پسر پيامبر، اي آقاي همه، اي عزيز همه. عزيز عليّ ان اري الخلق ولا تري بر من سخت است که همه را ببينم و تو را نبينم.

چند نفر از اصحاب خدمت امام رسيدند و ديدند حضرت نشسته اند و زانوهايشان را در بغل گرفته اند آنچنان گريه مي کنند که همه متوحّش شدند که چه شده؟ عرض کردند که خداي نکرده مسأله اي پيش آمده حضرت مي فرمايد:

در کتابي که به ما ارث رسيده (کتاب علي (عليه السّلام)) در آن نگاه مي کردم مربوط به زمان غيبت بود شيعيان ما در زمان غيبت چه مي کِشند چقدر دلشان آب مي شود و در فراق امام زمانشان مي سوزند بعد مطالبي مي گويند که تمام اصحاب گريه مي کنند و رو کردند به روح مقدّس حجّة بن الحسن (عليه السّلام) و خطاب کردند به آقا امام زمان که اي کاش من زمان ظهور تو را درک مي کردم و در زمان ظهور خدمتگزارت بودم. يا بقيّة اللّه. (گريه شديد مردم) وقتي علي بن موسي الرضا (عليه السّلام) اسم مقدّس حضرت بقيّة اللّه را مي شنيدند دستهايشان را روي سرشان مي گذاشتند و بلند مي شدند و مي گفتند:

صلّي اللّه عليک، صلّي اللّه عليک و بعد اصحاب مي پرسند اانت صاحب هذا الامر چون نمي دانستند که آيا صاحب اين امر صاحب حقيقي کيست؟ حضرت فرمودند:

من! با اين جثّه با اين وضع مي توانم دنيا را پر از عدل و داد کنم؟ منظور حضرت اين بود که يعني زمان من ايجاب نمي کند (اين روايات مورد اتّفاق شيعه و سنّي است).

خدا را شکر کنيد که دستتان در دامن علي (عليه السّلام) و فرزندانش است.

اهل سنّت با اينکه از ضروريات مذهبشان اين است که حضرت مهدي (عليه السّلام) حقيقت دارد اکثر عوامشان از آن اطّلاعي ندارند.

پيامبر اکرم (صلّي اللّه عليه و آله و سلّم) فرمودند:

پسر آخري من (حضرت مهدي (عليه السّلام)) ايشان غيبتشان به قدري طولاني مي شود که دوستانش فراموشش مي کنند ماها هر چه امروز گريه بکنيم. همه روز هم گريه کنيم باز هم فراموشش کرده ايم، مگر مي شود که به او معتقد بود و اين چنين گوهر گرانبها و پر ارزش را فراموش کرد.

قضيّه اي را نقل کنم، در اتوبوسي با مرحوم استاد حاج ملاّ آقاجان مي خواستيم برويم تهران، با اينکه مرد مهرباني بود يک نفر گفت:

براي سلامتي آقا امام زمان (عليه السّلام) صلوات ختم کنيد ايشان خيلي خوشحال شدند بعد گفت:

براي سلامتي خودتان، براي سلامتي راننده... حاج ملاّ آقاجان اخمهايش توي هم رفت ناراحت شدند گفتند که مي خواست رشوه دهد بعد گفت:

براي سلامتي شاگرد شوفر براي سلامتي ماشين! ايشان بلند شدند به خدا قسم نزديک بود او را بکشد تو اسم آقاي من را با اسم شاگرد شوفر و راننده رديف کرده اي تو چه مي گوئي؟ گفت:

آقا من نفهميدم نمي دانستم.

متأسّفانه ما هم همه را دعا مي کنيم به ياد امام زمان (عليه السّلام) نيستيم و فقط وقتي که مي خواهيم بلند شويم مي گوئيم:

وعجّل اللّهمّ في فرج مولانا صاحب الزّمان. بعضيها هم که اصلا يادشان مي رود. از امام زمان (عليه السّلام) ياد کنند آن وقت ما منتظريم آقا امام زمان تشريف بياورند؟ من به آقائي عرض کردم که اسم آقا امام زمان (روحي فداه) را در منبرتان نبرديد گفت:

فراموش کردم. عذر بدتر از گناه اين است که فراموش کرده بود.

يا صاحب الزّمان! در هر لحظه بايد به ياد شما باشيم فراموشت نکنيم. آن قدر آقا بايد غريب باشد که بفرمايد:

اگر مرغت را گم کردي دنبالش مي دوي آيا دنبال آقا مي گردي معرفتمان کم است. انسان بايد مقداري هم غيرت داشته باشد.



نيست در لوح دلم جز الف قامت دوست

چه کنم حرف دگر ياد نداد استادم



وقتي استادم دعاهاي معمولي را مي خواند مثل اينکه دست آقا را گرفته بود و اظهار علاقه مي کرد و سحر براي نماز شب يا نماز صبح من را بيدار مي کرد مي ديدم اتاق را بوي عطري پر کرده است که به خدا قسم بوي عطر معمولي نبود. استادم وقتي شب مي خوابيد رو به قبله مي خوابيد دستش را زير سرش و رو به قبله مي گذاشت مي گفتم:

آقا چرا اين طور مي خوابيد مي گفت:

من مثل گدائي که در روي زمين سر راه مردم کنار کوچه افتاده و تمام بدنشان فلج است دستش را کشيده تا مردم چيزي در دستش بگذارند مي خوابم شايد آقا نظر لطفي کنند اين جور بعضيها با امام زمان (عليه السّلام) ارتباط برقرار مي کردند.

در هندوستان من کساني را مي ديدم که پاهايشان را به طرف مشهد دراز نمي کردند و مي گفتند پايمان طرف حضرت علي بن موسي الرّضا (عليه السّلام) مي شود.

اگر يک مورچه به يک شخصيّت بزرگي بگويد:

آقا بيا در اين سوراخ من و در اين لانه بنشين و با من صحبت کن چه توقّع بي جائي دارد، درست به مانند توقّع ما در مقابل آقا است. عرض کنيم که آقا تشريف بياوريد در اتاق ما بنشينيد. شما فکر مي کنيد که اهميّت ما در مقابل حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) بيشتر از يک مورچه در مقابل سليمان است؟ حضرت عسگري (عليه السّلام) خطاب به حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) (به اين مضامين) فرمودند که در ميان بيابانها پسرم زندگي کن در ميان مردم پيدايت نشود يازده نفرمان را به سنّ جواني حتّي 25 ساله کشتند شما آخرين فردي هستيد که بايد باشيد در ميان مردم زياد ظاهر نشو.

از شما عزيزان يک خواهش دارم با آقا امام زمان (عليه السّلام) روزي نيم ساعت حرف بزنيد به خدا قسم ايشان همه جا تشريف دارند رو به قبله بنشينيد زيارت آل ياسين را بخوانيد بعد بگوئيد:

آقاجان پول ندارم، خانه ندارم... هر چه روابطتان را با حضرت بيشتر بکنيد ارتباطتان بيشتر مي شود يک روز هم مي شود آقا تشريف مي آورند مي گويند عزيزان. من هم شما را دوست دارم اينهائي را که مي گويم اتّفاق افتاده است.

يکي از دوستان مي گفت يک سال من هر روز صبح مي گفتم قربانت بروم يک روز ديدم در اتاق تنهائي که نشسته بودم دستشان را روي سرم گذاشته اند مي گويند من هم تو را دوست دارم من به او گفتم آقا دوستت دارد بلکه او دوستت داشته که آمدي رو به قبله و اظهار ارادت و محبّت کردي. ولي خوب انسان است طاقت ندارد مي گويد همان جا برگشتم ديدم آقا بالاي سرم است نزديک بود قالب تهي کنم. (ماها يکي از کارهائي که بايد حتما انجام دهيم اين است که مقيّد باشيم به دستوراتشان عمل کنيم مطيعشان باشيم حتّي نمازمان را فرمودند اوّل وقت بخوانيد، بخوانيد همه کارهايمان طبق دستور حضرت بقيّة اللّه باشد) امامي نمي شود مشغول کاري باشد مأمومش مشغول کار ديگري باشد. شما در مسجد وارد مي شويد ببينيد امام جماعت ايستاده است و حمد و سوره مي خواند و يک نفر هم اينجا در سجده است و ذکر سجده مي گويد. شما آيا احتمال مي دهيد که آنها جماعت مي خوانند؟! اگر ما هم اعمالمان صد درصد با صراط مستقيم تطبيق کند انشاءاللّه آقا امام زمان (عليه السّلام) تشريف مي آورند. (مقيّد باشيد که گناه نکنيد امام زمان ترک اولي انجام نمي دهد ما لااقل گناه نکنيم).

من به يک شخصي برخورد کردم گفتم:

مال کجائي؟ گفت:

مال نيستم. ديدم بد حرفي زدم گفتم:

اهل کجائي؟ گفت:

اگر من اهل بودم اين طوري نبودم بعد از او پرسيدم که شما سواد داريد؟ گفت:

که من سالها زحمت کشيده ام که سواد نداشته باشم خوب براي من خيلي عجيب بود من آن وقتها بچّه بودم ديد که من بچّه خوبي هستم مات مانده ام ايشان يکي يکي حرفهايش را براي من توضيح داد و مرا مُريد خودش کرد من يکي دو سال در خدمت ايشان بودم يک مرد بزرگواري بود ولي خيلي لباس ژوليده اي داشت.

علم و دانش اگر خداي نکرده غرور بياورد اگر عنوان آيت اللّه، دکتر، مهندس، هر چه که امروزها است اينها سياهي قلب بياورد ما را از امام زمان (عليه السّلام) دور مي کند و بايد زحمتها بکشيم و تزکيه نفس بکنيم تا اين سياهيها را پاک کنيم همه ماها بايد خاک پاي امام عصر (عليه السّلام) باشيم. انسان دلش مي خواست خاکي مي بود و کف پاي حضرت روي اين خاک گذاشته مي شد يا لَيْتَني کُنْتُ تُرابا [4] .

خوب است که انسان بگويد اي کاش من خاک بودم. (گريه شديد اهل مجلس) انسان از اين ظواهر دنيا بيرون مي آمد و به يک حقايقي مي رسيد و مقام انسانيّت را درک مي کرد مي فهميد که:



اگر آدمي به چشم است و زبان و حلق و بيني

چه ميان نقش ديوار و ميان آدميّت



اين همه نقش ديوار است آدم مي خواهد اخلاق و انسانيّت و گذشت داشته باشد اي انسانها عفو کنيد، گذشت کنيد، صداقت داشته باشيد، نفاق نداشته باشيد، با همه بندگان خدا مثل برادر باشيد تا زمينه براي ظهور حجّة بن الحسن (عليه السّلام) فراهم شود.


پاورقي

[1] سوره فرقان آيه 63.

[2] سوره فرقان آيه 74.

[3] مفاتيح الجنان- زيارت جامعه کبيره.

[4] سوره نباء آيه 40.