بازگشت

آيا فرمايشات بسياري از علما حقيقت دارد که اجتهاد و تقليدي که


بسياري از علماء بر اين هستند که اجتهاد و تقليدي که فعلا در بين شيعيان هست در زمان ائمّه (عليهم السّلام) نبوده است حتّي بعد از غيبت کبري هم تا زمان ابن عقيل و ابن جنيد نبوده است فقط راوي و روايت بوده است مثل کتاب هداية الابرار شيخ حسين بن شهاب الدّين کتاب سفينة النجاة فيض کاشاني کتاب راه ثواب ايشان کتاب فوائد المدنيه محمّد بن امين استرآبادي کتاب خصال شيخ صدوق کتاب حلية الابرار سيّد هاشم بحراني کتاب فوائد الطوسيه شيخ حرّ عاملي کتاب صراط مستقيم موسوي قمي جلد اوّل جامع احاديث شيعه سيّد حسين بروجردي، آيا فرمايشات ايشان حقيقت دارد يا همه اين بزرگواران اشتباه کرده اند، سوء تفاهم نشود بحث اصولي و اخباري در کار نيست. من باب سل تفقّها مي باشد.

پاسخ ما:

در زمان ائمّه و بعد از زمان ائمّه و تا به حال هيچ فرقي نمي کند انسان اگر بخواهد احکام خدا را عمل بکند يا بايد مقلّد باشد يا مجتهد سوّمي ندارد و عمل به احتياط هم يا از تقليد است يا از اجتهاد يعني يا تقليدا انسان عمل به احتياط مي کند و يا اجتهادا.

فرض کنيد الان من مسلمان شده ام چه کار بايد بکنم و نماز را به چه صورت بخوانم؟ يا بايد بروم و کتاب و سنّت و روايات را بگيرم و بررسي کنم و ببينيم نماز را به چه صورت دستور داده اند و يا بايد از آقائي که اين کار را کرده است تقليد بکنم. اگر شما براي اين فرض سوّمي مي توانيد تصوّر کنيد نه در اعمال عبادي در کارهاي ديگرتان نيز همين طور است شما مريض هستيد يا خودتان پزشکيد و خودتان را معالجه مي کنيد يا به دکتر مراجعه مي کنيد، اين معناي اجتهاد و تقليد است. مي خواهم بگويم فرمايش ايشان درست نيست. که اجتهاد و تقليد در گذشته نبوده است.

در زمان امام صادق (عليه السّلام) آيا شيعياني در کوفه بوده اند يا خير؟ بوده اند. حضرت صادق (عليه السّلام) هم در مدينه بوده اند اين مردمي که در کوفه بوده اند چه کار مي کردند؟ يا مجتهد بوده اند که البتّه عدّه اي مجتهد بوده اند و اجتهاد مي کردند کلمات قرآن و ائمّه را حلّ و فصل مي کردند و خلاصه اش را بدست مي آوردند و عمل مي کردند که اين معناي اجتهاد است و اجتهاد چيز عجيبي نيست و يا اينکه از کسي که اين کار را کرده است تقليد مي کرده اند. اگر اجتهاد و تقليد در آن زمان نبوده است پس چه کار مي کرده اند؟ شما مي گوئيد يک نفر روايات را از امام صادق (عليه السّلام) مي پرسيده و مي آورده است. مگر ما الان چه کار مي کنيم؟ او از مدينه به کوفه مي آمده است و روايات را تحويل به ديگران مي داده ولي در در زمان ما از زمان امام صادق (عليه السّلام) تا زمان 1400 هجري است آورده اند البتّه اينجا از نظر زماني آورده اند و آنجا از نظر مکاني مي آورده اند. عدّه اي از آقايان را اخباري مي گويند. مرحوم آيت اللّه بروجردي مي فرمودند که مثلا اخباري چه مي گويد؟ آيا مي گويد هر چه روايت رسيد ما بايد عمل بکنيم. روايتي هست که ضعيف و روايتي درست است. مثلا همين مسأله نماز جمعه را عدّه اي از علما واجب و عدّه اي در زمان غيبت حرام مي دانند و عدّه اي از علما مي گويند اگر خواندي نماز ظهرت را دوباره بخوان و عدّه ديگري از علما شما را در خواندن نماز جمعه يا نماز ظهر مختار مي دانند و الان همه اين چهار دسته در زمان ما هستند و هميشه هم بوده اند.

حرام يا تقريبا مثل حرام که مي گويند اگر نماز جمعه را خواندي بايد نماز ظهرت را هم بخواني يعني نماز جمعه را به حساب نياور. واجب که اگر واجب باشد شما که الان اينجا نشسته ايد بايد حرکت کنيد و تمام مردم شيعه و مسلمان مشهد بايد در يک جا جمع بشوند و نماز جمعه بخوانند و حال اينکه ما مي بينيم که اکثر علماي بزرگ اين کار را نمي کنند.

پس چهار قول شد شما درباره اين اخباري که درباره نماز جمعه گفته شده چه مي کنيد؟ آيا هر چهار قول را مي گيريد؟ هم واجب و هم حرام مي دانيد؟ شما آقاي اخباري چه مي کنيد؟ واجب مي دانيد، حرام مي دانيد، خودت را بين نماز جمعه و نماز ظهر مخيّر مي داني؟ بايد يک کدام را انتخاب کني. هر کدام را انتخاب کنيد اجتهاد کرده ايد و اجتهاد يعني تحقيق کردن درباره يک مسأله که واقعيّتش چيست؟ اين معناي اجتهاد است. اگر دو روايت آمده است يکي ضعيف و ديگري قوي. آنکه ضعيف است مي گويد:

حرام و آنکه قوي است مي گويد واجب است. شما چه مي کنيد؟ آيا به هر دو روايت عمل مي کنيد؟ چنين چيزي که نمي شود. يک روايت با تقيّه و ديگري بدون تقيّه صادر شده است شما به کدام عمل مي کنيد؟ اشتباهي که ايشان کرده اند اين است که فکر کرده اند که اجتهاد و تقليد در دين چيزي است که ابن عقيل و ابن جنيد به وجود آورده اند در صورتي که اين طور نيست. از روزي که پيغمبر اکرم (صلّي اللّه عليه و آله و سلّم) مبعوث شده است تا به حال اين مسأله همين طور بوده است. يعني هم اجتهاد و هم تقليد بوده است.

امّا کتابهائي که علما در گذشته نوشته اند اگر چه متن روايات را نقل کرده اند و در انتخاب روايات اجتهاد کرده اند و با اجتهاد خودشان نوشته اند و به اين صورت نقل به معني نبوده است و چيزي که ايشان را به اشتباه انداخته است همين است. مرحوم شيخ صدوق کتاب من لايحضره الفقيه را مي نويسد و رواياتي که اجتهاد کرده و از نظر خودش صحيح بوده و معارض نبوده و يا انتخاب کرده نوشته است (کاري که الان ما مي کنيم اين است که کتاب توضيح المسائل مي نويسيم و مثلا در شکّ 3 و 4 بنا را بر 4 بگذاريم و بعد از سلام نماز، يک رکعت نماز احتياط بخوانيم ولي مرحوم صدوق يا علماي گذشته مثل اين را از قول امام صادق (عليه السّلام) نوشته اند).

مثل غذائي که بخته نشده است و هنوز خودش را نگرفته است تحويل افراد داده اند. در اوّل کتاب خود مرحوم شيخ صدوق مي گويد که آنچه که من در اين کتاب مي نويسم مسائلي است که بين خود و خداي خودم فکر مي کنم حقّ است و حقيقت دارد و حکم به اينها مي کنم و فتواي به اينها مي دهم مثل امضاهائي که در اوّل توضيح المسائل علما و مجتهدين مي نويسند که عمل به اين رساله مجزي است. بنابراين کتاب جامع احاديث شيعه که خود آيت اللّه بروجردي از فقهاي طراز اوّل شيعه بوده است، کتاب جامع احاديث شيعه را براي فقها نوشته است و براي مردم ننوشته است که خودشان عمل بکنند لذا غير مجتهد حقّ عمل به روايت را ندارد و مجتهد است که بايد روايت را تحقيق و عمل کند. بنابراين مي خواستم اين مطلب را عرض کنم که اخباري ها چه کار مي کنند که ما نمي کنيم؟ همان کاري که ما مي کنيم آنها هم مي کنند ولي آنها تسامح بيشتري درباره احکام اسلامي دارند که ما آن تسامح را نداريم.