در مورد اينکه حضرت ولي عصر در هنگام ظهور تنها با شمشير معمول
آيا فکر اينکه با يک شمشير معمولي بشود تمام دنيا را تسخير کرد درست است يا شمشير حضرت خصوصيّتي دارد؟ پاسخ ما:
شمشير حضرت بقيّة اللّه (عليه السّلام) شخصيّت و ابهّت او است والاّ حضرت احتياجي به شمشير هم ندارد. طرز انقلاب آن حضرت اين طور است که اوّلا مردم از نظر سواد و فکر و استعداد در آن زمان رشد مي کنند که الحمدللّه الا ن تا حدّي آن رشد را کرده اند، دوّم اينکه ظلم را احساس مي کنند، مي فهمند که حقّشان چيست و احساس مي کنند که دشمن حقّ آنها را ضايع کرده است؟ شايد بگوئيد از ما چه حقّي ضايع شده است؟ در جواب مي گوئيم:
يکي اينکه درب علم و دانش را به روي ما بسته اند. در خانه حضرت اميرالمؤمنين (عليه السّلام) فقط چهار سال باز بود نهج البلاغه و اين همه مطالب علمي در اختيار مردم قرار گرفت، اکثر علوم اصلا از همين کتابهائي که مربوط به اميرالمؤمنين (عليه السّلام) است پخش شده، حال اگر 25 سال ديگر هم اين در باز بود سخنان آن حضرت و فعّاليّتهاي مؤثر آن حضرت شش برابر مي شد و بقيّه ائمّه هم همين طور...
اگر امام زمان (عليه السّلام) در اين مدّت 1160 سال در اختيار مردم بودند چقدر علم و دانش داشتيد؟ اينکه ما در مقابل علم و دانش جاهليم، جهلمان مربوط به کسي است که در خانه فاطمه زهراء (عليها السّلام) را آتش زد و در خانه حضرت اميرالمؤمنين (عليه السّلام) را به روي مردم بست. پس الا ن هم همه ما مظلوميم و عالم پر از ظلم و جور شده است. شما نمي دانيد، در همين کتابهاي فقهي بايد آن قدر ان قلت و قلت بگوئيم و بنشينيم و بحث کنيم تا يک مسأله کوچکي را طيّ سه يا چهار روز استنباط نمائيم که اين يک ظلم به ما است.
از آن طرف زمين به قدري معادن و منابع دارد که اگر به دست بيايد همه مردم ثروتمند و مرفّه مي شوند پس اين ظلم است که کسي آنها را استخراج نکند و يا نداند که آنها چيست و خيلي ها با فقر و گرسنگي زندگي را بگذرانند.
خداي تعالي مي فرمايد:
وَ ما مِنْ دآبَّةٍ فِي الاَْرْضِ اِلاّ عَلَي اللّهِ رِزْقُها [1] .
.
پس به ما ظلم مي شود، يک عدّه اموال ممالک اسلامي و غيره را مي برند و کارهاي بي ربط و اسراف زيادي مي کنند و يک عدّه هم کنار همانها با فقر دسته و پنجه نرم مي کنند.
ما در هندوستان بوديم، يک نفر از پولدارهاي آنجا کاخي ساخته بود خيلي مفصّل و کنارش خانه اي از حلبي بود که يک مشت زن و بچّه در آن زندگي مي کردند. يک عدّه زيادي مي خورند و يک عدّه آن قدر ندارند که شکمشان را سير کنند.
در آنجا اکثرا فقراء روي سطلهاي زباله جمع مي شوند تا ناني پيدا کنند و بخورند و حال آنکه همين خانه پهلوئي ثروت بي حساب دارد. و امثال اينها در دنيا زياد است، بالاخره بايد مردم درک کنند که به آنها ظلم مي شود.
شما اواخر سلطنت پهلوي احساس کرديد که بر شما ظلم مي شود و دينتان نزديک است از بين برود، همه قيام کرديد و يک فردي را که نماينده امام زمانتان (عليه السّلام) بود از نظر مرجعيّت، رهبري و غيره قبول کرديد و او را جاي شاه نشانديد و از او اطاعت کرديد امّا او اسلحه نداشت.
امام عصر (عليه السّلام) وقتي مي آيند که مردم احساس کرده باشند. نسبت به آنها ظلم مي شود و او را پذيرا باشند. وقتي که همه مردم اين احساس را کردند و منتظر يک چنين عدالت گستري بودند و او هم آمد ديگر جنگ و دعوا ندارد که اسلحه سرد و گرم احتياج داشته باشد.
بنابراين از کار افتادن اسلحه هاي فعلي و بعدي بطور کلّي به دو معنا است:
يک معناي آن اين است که مثلا شخصي پشت مسلسل نشسته است و ماشه را مي کشد ولي کار نمي کند يا در تانک بنزين ريخته اند ولي حرکت نمي کند. و امام زمان (عليه السّلام) اراده مي فرمايند که هيچ اسلحه اي کار نکند. و همان طور که چاقوي حضرت ابراهيم گردن حضرت اسمائيل را نمي برد، شمشير تيز دشمن کسي را مجروح نمي کند. هواپيماي دشمن حرکت نمي کند و بالاخره همه اسلحه ها در جا از کار مي افتند. که من بعيد مي دانم منظور از اينکه اسلحه ها از کار مي افتند اين مورد باشد.
ولي معناي دوّم اين است که اسلحه ها کار مي کنند ولي زمينه اي پيش آمده که نيازي به اين وسائل نيست. اگر يادتان باشد در اوائل انقلاب يکي از شعارها اين بود که:
توپ، تانک، مسلسل، ديگر اثر ندارد. يعني چون يک قيام همگاني به وقوع پيوسته پس چه کسي مي خواهد اين توپ و تانکها را بکار بياندازد؟ چه کسي مي خواهد مسلسل را بکار بياندازد؟ همه ايمان دارند. ارتش و شهرباني همه ملحق شده اند و در يک خط قرار گرفته اند. پس چه کسي مي خواهد ديگري را بکشد؟
اين موضوع را در حدّ بالاتري قرار مي دهيم. يعني اينکه حضرت بقيّة اللّه (عليه السّلام) با معجزاتي که دارند، از قبيل صيحه آسماني و ديدن خود حضرت (آن طور که از بعضي روايات بدست مي آيد و بعضي مکاشفات هم شاهد آن بوده است،) صداي حضرت را تمام مردم کره زمين در يک لحظه و بطور يکنواخت مي شنوند. يعني کسي که مقابل آن حضرت نشسته، صداي آن بزرگوار برايش گوشخراش نيست و کسي هم که در اقصي نقاط دنيا است صداي آن حضرت را آهسته نمي شنود، بلکه همه يکنواخت مي شنوند.
اين معجزات مردمي را که اهل علم و اکتشاف و اختراع هستند در مقابل آن حضرت خاضع مي کند و به او ايمان مي آورند. چنانکه وقتي ساحران در زمان حضرت موسي (عليه السّلام) معجزه مهم عصا انداختن و تبديل شدن آن به اژدها را ديدند زودتر از بقيه مردم ايمان آوردند. همين طور بقيه کساني که رادارها و دستگاههاي مجهّز را اختراع کرده اند و کساني که وسائل فرستنده و گيرنده مثل راديو و تلويزيون و غيره را در اختيار دارند. وقتي صداي حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) را مي شنوند و مي بينند که بدون فرستنده و بدون گيرنده و بلندگو و راديو در تمام جهان مساوي پخش مي شود. لذا ممکن است با همين معجزه ها بگويند اينکه کار بشر نيست بلکه کار خدا است و ايمان بياورند يا لااقل بترسند و بگويند ايشان موجود فوق العاده اي هستند و تسليم شوند.
در روايات آمده که معجزه ديگر آن حضرت اين است که اصحابشان سوار بر ابر مي شوند.
ممکن است بگوئيد روي ابر که نمي شود نشست؟ جواب اين است که ابر ثقيل تر مي شود تا قابل نشستن شود. جسمي که مي خواهد با سرعت حرکت کند بايد خيلي نرم باشد (مثل پنبه) و به همين دليل از ابر به عنوان وسيله حرکت استفاده مي شود. در ضمن اين ابر نه بنزين مصرف مي کند و نه موتور دارد و نه ناخدا يا خلبان. و خودش هم مي داند که از کجا حرکت کند و در کجا فرود آيد. آن وقت کساني که هواپيماها و موشکها در اختيارشان هست متوجّه مي شوند که ايشان فرد فوق العاده اي است و ايمان مي آورند. وقتي اين دو دسته ايمان آوردند کارهائي که زير نظرشان هست يا به نفع امام زمان (عليه السّلام) تمام مي شود و يا اينکه لااقل از اين وسائل عليه ايشان استفاده نمي کنند.
اينکه ما مي گوئيم هيچ وسيله اي از وسائل مخرّبه و وسائل روز عليه امام زمان (عليه السّلام) کار نمي کند، علّتش اين است که اينها ايمان مي آورند. مثلا وقتي که حضرت موسي (عليه السّلام) عصايش را انداخت و اژدها شد. ديگر از ساحري که ريسمان را مي اندازد و مار مي شود نبايد بترسد و زيرا او ايمان آورده و يا لااقل او ديگر حضرت موسي (عليه السّلام) را اذيّت و آزار نمي کند و حضرت موسي (عليه السّلام) نبايد تحت تأثير او واقع شود. بالاخره آنچه که از مجموع احاديث و روايات مربوط به ظهور حضرت وليّ عصر (روحي فداه) در اين قسمت استفاده مي شود اين است که تمام اينها اعم از وسائل و افراد در خدمت امام زمان (عليه السّلام) قرار مي گيرند.
ضمنا توجّه به اين نکته لازم است که آقا امام زمان (عليه السّلام) از اين وسائل از آن جهت استفاده نمي کنند. که بمب اتمي و وسائل تخريب کننده دست جمعي و لو اينکه از طرف عادلترين افراد بشر بکار گرفته شود، بي عدالتي است.
فرض کنيد عدّه اي از افراد بد و نادرست در يک خانه تيمي جمع شده اند و ما مي خواهيم آنها را از بين ببريم. آيا بايد آن خانه را هم از بين ببريم؟ در جنگها وقتي مي خواهند مردم يک شهر را که همه ياغي هستند از بين ببرند آن را بمباران مي کنند. اگر بر فرض همه مردم شهر بد باشند، خانه ها که بد نبودند اين کار اسراف است.
در ضمن بچّه هاي کوچک و پيرزنها و پيرمردها هم نبايد کشته شوند.
در يکي از غزوات، رسول اکرم (صلّي اللّه عليه و آله) ديدند که پيرزني زير دست و پا پايمال شده و مرده است. حضرت رسول اکرم (صلّي اللّه عليه و آله) تمام لشکر را متوقّف کردند و فرمود:
لشکر اسلام نبايد پيرزنها و پيرمردها و بچّه ها و مزارع و خانه ها را مورد تجاوز قرار دهد. حضرت امير (عليه السّلام) وقتي که اصحاب معاويه به شهر انبار هجوم آوردند و از پاي يک زن ذميه (زن غير مسلماني که در ذمّه اسلام باشد) خلخال بيرون کشيدند فرمودند:
اگر کسي به خاطر غصّه اين کار بميرد جايز است.
بنابراين در برنامه اسلام يک سر سوزن هم ظلم و ضرر به کسي که بي گناه است، نيست.
زيرا ائمّه اطهار (عليهم السّلام) فرموده اند:
لا ضرر و لا ضرار في الاسلام. حضرت بقيّة اللّه (ارواحنا فداه) آمده اند که اسلام را پياده کنند و دنيا را پر از عدل و داد نمايند. پس نمي شود که با بمب مشغول کار شوند. نبايد گفت که طرف مقابل هم بمب دارد و از آن استفاده مي کند. ما مي توانيم بمب طرف مقابل را خنثي کنيم و يا از او بگيريم و کساني را که مي خواهند آن کار را انجام دهند به طرف خودمان بياوريم. حضرت وليّ عصر (روحي فداه) با شمشير قيام مي کنند و از جهت عقلي و علمي هم همين کار درست است. مثلا فرض کنيد که رئيس جمهور عراق، موجود خبيثي است که قابل هدايت نيست و بايد او را کشت. آيا ما بايد بغداد را بمباران کنيم تا رئيس جمهور کشته شود؟ با اينکه مي دانيم او در اين مواقع کشته نمي شود. چون در زمان جنگ، بغداد بمباران شد و عدّه زيادي کشته شدند ولي او صدمه اي نديد. چون او آن قدر پناهگاه هاي محکم براي حفظ جان خود درست کرده است که محفوظ مي ماند. پس راه چاره اش اين است که با يک شمشير بروند در اتاق شخصي اش او را گردن بزنند.
چندي قبل مطلبي را گفتم و تأييد هم شد و آن اين است که ممکن است حضرت بقيّة اللّه (عليه السّلام) مثلا از اشعه اي يا چيزي که ما نه اسمش را و نه طرز کارش را مي دانيم، استفاده کند. بطوري که مثلا در اينجا دکمه اي را بزنند و رئيس جمهور عراق که در کاخ و داخل اتاقش با تمام نيرو نشسته کشته شود. و حتّي به کسي که در کنارش نشسته صدمه اي وارد نيايد. نمونه اش کامپيوترهائي است که امروزه در اختيار بشر هست. پس زمينه اين کارها فراهم شده است.
و آن وقت اينکه در روايات آمده:
يخرج بالسيف [2] .
(با شمشير خروج مي کند) معنايش اين است که حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) با آلت قتّاله اي مثل شمشير جنگ خواهد کرد.
بطور کلّي نتيجه تحقيقات من اين است که وسائل جنگي روز از کار نمي افتند. بلکه کار مي کنند ولي کسي نيست که آنها را بکار بياندازد و از آنها استفاده کند. بلکه همه در مسير و اهداف امام عصر (عليه السّلام) قرار مي گيرند. پس راه انقلاب حضرت بقيّة اللّه (ارواحنا فداه) غير از بقيّه است. حضرت کار غير طبيعي نمي کنند. تمام اجنّه در روز عاشورا به خدمت حضرت سيّدالشّهداء (عليه السّلام) رفتند و گفتند که ما حاضريم در خدمتتان باشيم. ولي حضرت قبول نکردند. چون نمي خواستند کارها غيرطبيعي پيش برود. به همين دليل هم حضرت بقيّة اللّه (عليه السّلام) توپ و تانکها را از جهت تشکيلاتي از کار نمي اندازند بلکه کارها را طبيعي انجام مي دهند.
پاورقي
[1] سوره هود آيه 6.
[2] بحارالانوار جلد 52 صفحه 202.