آيا مسلمان بايد در هر شرائطي تقيه پيشه کند و وظيفه سالک الي
پاسخ ما:
تقيه از مادّه وقي - يقي گرفته مي شود، به معناي نگه داشتن خود از ضرري که در مقابلش يا نفعي نيست و يا نفع قابل توجّهي نيست، اين معناي تقيه است، انسان بخواهد معامله اي بکند، مثلا ببيند که ضرر مي کند و نفع هم ندارد، خودش را از آن معامله نگه مي دارد.
فرض کنيد انسان در يک جمع اهل باطل و دشمن شيعيان باشد، اگر کاري کند که بفهمند او شيعه است او را مي گيرند و مي کشند اينجا مي گويند که خودت را نگهدار و طوري عمل کن که نفهمند تو شيعه هستي. مثلا نماز را مثل آنها بخوان، اين معني تقيه است.
حضرت صادق (عليه السّلام) مي فرمايد:
التّقية ديني و دين آبائي تقيه دين من و دين آباء من است. تقيه معنايش ترس نيست، ترس اصلا در وجود ائمّه اطهار (عليهم السّلام) نيست. منظور امام از تقيه اين است که کاري که ضرر داشته باشد و نفعي هم نداشته باشد يا اگر نفعي دارد. در مقابل آن ضرر اين نفع اندک باشد، روش عقلاء اين است که اين کار را نمي کنند، اين کار، کار عقلائي است، هر که عاقل تر باشد تقيّه اش بيشتر است، آنچه از تقيه در ذهن مردم مي آيد، اين است که بترس! ترس، وحشت و فرار از کارهاي واقعي! تقيه اين نيست.
گاهي همان کار و عمل واقعي تقيه است، تقيه يکي از واژه هاي تحريف شده است، يعني بعضي لغات هست که در بين مردم تحريف شده، از معناي واقعيش استفاده نمي شود مثلا اصل معناي کلمه استعمار به معناي آباداني کردن است. به مرور وقتي که ابرقدرتها در ممالک ضعيف مي آمدند و مي گفتند مي خواهيم کشور شما را آباد کنيم ولي خراب مي کردند و مي رفتند، کم کم کلمه استعمار مترادف با خرابکاري و ويرانگري شد. تقيه هم همين طور است، معنايش تحريف شده است.
امّا وظيفه سالک الي اللّه در زمان غيبت تقيّه به معني واقعي آن است و بايد خود را از انحراف و ضررهاي معنوي که از نتائج غيبت آن حضرت است حفظ کند و خود را مانند آن وقتي که در کنار امام عصر (روحي فداه) قرار دارد از گناه و انحراف و رذائل اخلاقي حفظ کند و امامش را بشناسد و با او در ارتباط باشد.