بازگشت

ديني جديد و آئيني نو پديد


حضرت امام جعفر صادق عليه السلام:

«إذا قامَ الْقائِمُ(عليه السلام) جاءَ بِاَمْر جَديد کَما دَعا رَسُولُ اللهِ (صلي الله عليه وآله)في بَدْوِ الاِْسْلامِ اِلي اَمْر جَديد.» [1] .

«وقتي که (حضرت) قائم عليه السلام قيام نمايد، چيز جديدي مي آورد، چنانچه در بدو اسلام رسول خدا صلي الله عليه و آله مردم را به سوي امر جديدي فرا مي خواندند.»

چون بزرگترين خورشيد فروزان نبوت در مغرب عالم فناء افول و در مشرق عالم بقاء، طلوع نمود، و از دامن خاک به سوي افلاک و باغ هاي قدس جنان پر کشيد، درگاه علم نبوي و مخزن اسرار و علوم محمّدي يعني عالم الشهود و الأسرار حضرت صاحب ذوالفقار، حيدر کرار اميرالمؤمنين عليه الصلاة و السلام به جمع آوري آيات مبين قرآن و تنظيم آن همّت گماردند، و شأن نزول و تفسير حقيقي قرآن را که از دو لب مبارک رسول الله صلي الله عليه و آله آموخته و يا از سينه پاک نبوي به ارث برده بودند، به مردمان عرضه فرمودند، ولي آن شقاوت پيشگان و خفاش صفتان چنين جوابي دادند:



[ صفحه 90]



ما را به قرآني که تو داري نيازي نيست.

پس آن حضرت آن قرآن را از دسترس خلق برچيدند و ديگر کسي آن را نديد و دست به دست خاندان عصمت و امامان بزرگوار شيعه چرخيده و هم اکنون در محضر مقدّس وارث بزرگ دين محمّدي صلي الله عليه و آله مي باشد. [2] .

و هم چنين بعد از شهادت حضرت نبي اکرم صلي الله عليه و آله حضرت جبرئيل امين عليه السلام مونس و هم نشين حضرت صدّيقه اطهر زهراي مرضيه عليها السلام بودند، و اخبار آينده را مو به مو به ساحت مقدسش عرضه مي داشتند، و آن بانوي شهيده املاء مي فرمود و دست حقّ پرست شوهر مطهّرشان، امير عالم هستي، آن را مي نگاشت. و کتابي بس عظيم شد که به «مصحف فاطمه» نام گرفت. و آن نيز در دست مطهّر امام عصر عليه السلام مي باشد.

با اين دو مقدمه اکنون به پاي درد دلم بنشين تا برايت بگويم:

طولاني شدن دوران غيبت از يک سو و غفلت روز افزون مردم از امام و هادي خويش، از سوي ديگر، و جولان شياطين در تاختن اسب هاي نعل کرده بر سينه دين مبين از طرفي، و هزاران فتنه و آشوب و امتحان از طرف ديگر، دست به دست هم مي دهند تا هر روزه سوراخي بر کف کشتي اسلام وارد شود، و تخته اي از اصول و احکامش به کام آب هوا و هوسِ هوسبازان سپرده شود.



[ صفحه 91]



هر روزه بدعتي نو در دين گذارند و سنّت پيامبر را فداي مقاصد دنيوي خويش کنند.

حلال خدا را حرام، و حرام خدا را حلال نمايند، تا به جايي برسد که ديگر از قرآن جز خطي و ورقي نماند و از اسلام نيز جز يک اسم و نام. نامشان مسلمان است اما دورترين مردمند از اسلام، مساجدشان معمور است، اما اثري از هدايت در آن نيست، و ساختمان هدايت آن ويران است. [3] .

در اين هنگامه است که صاحب مصحف فاطمي و املاي علوي و آن ترجمان حقيقي قرآن، صفحه روزگار را ورق خواهد زد و آن را بر خواهد گرداند. [4] .

احکام و سنن الهي را از نو تجديد کند، به طوري که اين گونه پندارند که يک مدّعي نبوّت با ديني جديد به پا خاسته و آيين نو پديدي را پايه گذاري مي کند، و حال آن که او قدمي از مسير آباء طاهرين خويش تخطّي نمي کند [5] ، و آن چه ابلاغ مي نمايد، همان دين



[ صفحه 92]



احمدي و آيين علوي، و روش فاطمي [6] صلوات الله عليهم اجمعين و مسير سلف طاهرين خويش مي باشد. [7] .



[ صفحه 93]





ان هو الرّجعة للأئمّة

و إنّها افضل کلّ نعمة




پاورقي

[1] بحار الانوار ج 52 ص 338 حديث 82.

[2] احتجاج: ج 1 ص 225، بحار الانوار ج 92 ص 42 حديث2.

[3] رسول الله: «سيأتي زمان علي امّتي لا يبقي من القرآن إلاّ رسمه و لا من الاسلام إلاّ اسمه، يسمعون به و هم أبعد الناس منه، مساجدهم عامرة و هي خراب من الهدي....»

ثواب الاعمال: ص 253 حديث 4، بحار الانوار ج 52 ص 190 حديث 21.

[4] «إذا قام القائم(عليه السلام) قرأ کتاب الله عزوجل علي حدّه و أخرج المصحف الّذي کتبه عليّ(عليه السلام).»

کافي ج2 ص633، روزگار رهائي ص 618.

«يعلّم القرآن علي ما انزل الله عزوجل فأصعب ما يکون علي من حفظه اليوم، لأنّه يخالف فيه التأليف»

بشارة الاسلام ص 234، روزگار رهائي ص 616.

[5] «المهدي يقفوا أثري لا يخطي.» منتخب الاثر: ص 491.

[6] حضرت مهدي (عليه السلام): «إن لي في إبنة رسول الله اُسوة حسنة.»

دختر گرامي رسول خدا براي من الگوي نيکوئي است.

[7] «فيأتي محمّد و عليّ، فيکتبان له عهداً منشوراً يقرؤه علي الناس.»

بحار الانوار ج 52 ص 306 حديث 79.