بازگشت

زاد و توشه راهيان و آذوقه هم راهيان


حضرت امام محمّد باقر عليه السلام:

«..... فَهُو زادُهُمْ حَتّي يَنْزِلُوا النَّجَفَ مِنْ ظَهْرِ الْکُوفَةِ.» [1] .

«پس آن (سنگ) توشه آن هاست تا از پشت کوفه در نجف بار اندازند.»

حضرت موسي علي نبيّنا و آله و عليه السلام را سنگي بود که چون عصاي خويش بر آن مي کوبيد براي هر يک از دوازده فرقه بني اسرائيل، چشمه اي از آن جاري مي گشت، هنگامي که از آن مي نوشيدند سير و سيراب مي گشتند و تشنگي و گرسنگي از مرز کشور بدنشان خارج مي شد.

و چون مواريث انبياء و آثار اصفياء به امام عصر عليه السلاممنتقل مي شود و نزد آن حضرت موجود مي باشد، سنگ و عصاي حضرت موسي علي نبيّنا و آله و عليه السلام نزد حضرتش به يادگار مانده است.

چون در مکه قيام نمايد و از آن جا به قصد کوفه حرکت فرمايد، منادي حضرت، ندا خواهد داد:

«هيچ کس غذا و آب و نوشيدني هم راه بر ندارد.»



[ صفحه 48]



آن گاه آن حضرت آن سنگ را بار شتري کرده به هم راه مي برند و در هر منزلي که فرود آيند آن چشمه ها از آن سنگ جاري شود، پس گرسنگان را سير و تشنگان را سيراب نمايد، و حيواناتشان نيز سيراب گردند. اين سنگ حامل زاد و توشه راهيان راه و هم راهيان آن شاه خواهد بود. [2] .

(عَيْناً يَشْرَبُ بِها عِبادُ اللهِ يُفَجِّرُونَها تَفْجيراً) [3] .



[ صفحه 49]





لکلّهم قد تنزل السيوف

من ربّهم و إنها اُلوف




پاورقي

[1] اعلام الوري ص 430، بحار الانوار ج 53 ص 338.

[2] امام باقر (عليه السلام) فرمود: «اذا قام بمکّة و اراد ان يتوجّه إلي الکوفة، نادي مناديه: الا لا يحملنّ احد طعاماً و لا شراباً، و يحمل معه حجر موسي بن عمران و هو وقر بعير، فلا ينزل منزلاً الاّ انفجرت منه عيون، فمن کان جائعاً شبع و من کان ظامئاً روي، و رويت دوائبهم، فهو زادهم حتّي ينزلوا النجف من ظهر الکوفة.» بحار الانور ج 53 ص 335.

[3] يعني: از چشمه اي جوشان که بندگان خاص خدا از آن مي نوشند، و از هرجا بخواهند آن را جاري مي سازند. سوره انسان: 6.