بازگشت

زادگاه و نشو و نماي علامه


نابغه بزرگ و فقيه سترگ اسلام، علاّمه حلّي - اعلي اللّه مقامه الشريف - در نوزدهم ماه مبارک رمضان، سال 648 هجري قمري [1] در شهر «حِلّه» از يک خانواده علم، فقه و فضيلت، ديده به جهان گشود و در شب 21 محرّم سال 726 قمري در حالي که 77 سال و شش ماه از عمر پربرکتش مي گذشت، چشم از جهان فروبست و مزار شريفش در نجف اشرف است.

بنابراين، او فرزند رمضان و ثمره محرم بود، روزي که شبش شب قدر بود ديده به جهان گشود و در ماه محرم؛ ماه حسين (عليه السلام) و ماه غلبه خون بر شمشير بدرود حيات گفت.

نام او را «حسن» گذاردند، و اين نام براي او نام با معنايي بود؛ چرا که بعدا روشن شد که او در تمام ابعاد انساني و ارزشهاي عالي بشري، حَسَن و ممتاز بود.

سلسله نسب او را اين گونه نوشته اند:«ابومنصور، حسن بن يوسف بن علي بن مطهّر حلّي» و بعدها به عنوان «علاّمه حِلّي» معروف گرديد. زادگاه او، «حِلّه» کانوني براي پرورش ‍ علماي برجسته و دانشمندان نامدار و بزرگ بود، اين شهر در سرزمين بابل (بين نجف اشرف وکربلا)قرارگرفته است که توسط «امير سيف الدّوله» از دودمان بني اسد و از امراي ديلمي،احداث گرديد،ازاين روگاهي ازآن به عنوان «اَلحِلّةُ السَّيفيّه» يادمي کنند. [2] .

در روايات آمده:«اصبغ بن نباته» مي گويد: در جريان جنگ صفيّن همراه امير مؤ منان علي (عليه السلام) بودم در بيابان روي تلّي ايستاد سپس به سرزمين خرم و خوش ‍ منظري بين بابل و آن تلّ اشاره کرد و فرمود:«مَدِينةٌ اَيُّ مَدِينَةٍ؛ شهري براستي چه شهري؟! به به!».

عرض کردم: اي مولاي من، گويي شهري را مي نگري و از آن ياد مي کني؟ آيا در اينجا شهري بوده و و يران شده است؟ فرمود:

«لا وَلکِنْ سَتَکُونُ مَدِينَةٌ يُقالُ لَهَا الْحِلَّةُ السَّيْفيَّةِ يُمَدِّنُها رَجُلٌ مِنْ بَنِي اَسَدٍ. يَظْهر بِها قَوْمٌ اَخْيارٌ لَوْ اَقْسَمَ اَحَدُهُمْ عَليَ اللّهِ لاََبْرَءَ قَسَمَهُ».

«نه در گذشته شهر نبوده بلکه در آينده نزديک شهر خواهد شد که به آن «حِلّه سيفيّه» مي گويند که مردي از بني اسد، آن را احداث مي کند و در اين شهر مردان نيکي برمي خيزند آنچنان در سطح عالي معنويت قرار دارند که اگر يکي از آنها خدا را (براي رواي حاجتي) سوگند دهد، قطعا خداوند حاجت او را روا مي نمايد و دعايش را به استجابت مي رساند» [3] .

آري، علاّمه حِلّي در چنين سرزمين فضل پروري متولّد شد و در پرتو نظارت دقيق پدر فقيه و ارجمندش «سديدالدّين يوسف» رشد و نموّ کرد، علوم مقدماتي، فقه، اصول و دانشهاي اسلامي را در محضر پدرش و در کلاس درس دايي خود «محقّق حلّي» (نجم الدّين ابوالقاسم جعفر بن حسن بن يحيي حلّي، معروف به محقق حلّي يا محقّق اوّل) فرا گرفت، محقّق حلّي از فقهاي بزرگ قرن هفتم بود که به سال 676 قمري در «حلّه» از دنيا رفت و همانجا به خاک سپرده شد، کتابهاي:«المعارج، المختصر النافع، المعتبر و شرايع»، از تأليفات اوست. محقق حلّي، براي علاّمه همچون پدري مهربان و دلسوز بود و در تکوين پايه هاي علمي علاّمه نقش بسزايي داشت.

پدر علاّمه و همچنين برادرش رضي الدّين علي بن يوسف، نيز از فقها و رؤ ساي شيعه در عصر خود بودند. علاّمه حلّي در تمام علوم و فنون اسلامي به تحصيل پرداخت و مدارج آن را به پايان رساند. ادبيّات و منطق و رياضيات را از «علي بن عمر» صاحب کتاب «الشمسية في المنطق» آموخت و علم کلام و فلسفه را از محضر فيلسوف معروف شيعه، خواجه نصيرالدّين طوسي، فرا گرفت و...

رشد و ترقّي علاّمه به قدري سريع و وسيع بود که آثار نبوغ و برازندگي در همه ابعاد زندگي او ديده مي شد و در دوران جواني به مقام اجتهاد نايل آمد، او خود در مقدّمه کتاب «منتهي الاصول» مي فرمايد:«از دروس کلامي و فلسفي، فارغ التحصيل شدم و قبل از آنکه 26 سال از عمرم بگذرد، به تحرير علم فقه پرداختم».

از جمله اساتيد علاّمه، پسر عموي مادرش، شيخ نجيب الدّين و همچنين دونفر از علماي سيّد و والامقام: جمال الدّين احمد و رضي الدّين علي بن طاووس بودند. و شاگردان برجسته اي نيز از محضر درس او برخاستند و بعد از خود، تأليفات متقن و بي شمار او نيز ذخيره و مخزني از علم و دانش بود و نقش بسزايي در رشد فرهنگي و علمي داشت و از اين رهگذر نيز دانشمندان بسياري در طول تاريخ پرورش يافتند. [4] .


پاورقي

[1] عضي تولّد وي را در 29 ماه رمضان 648 نوشته اند.

[2] اين شهر، غير از حِلّه اي است که نزديک حُوَيزه واقع شده و نيز غير از حِلّه اي است که بين بصره و اهواز قرار گرفته.

[3] علي العلياري التّبريزي، بهجة الا مال، ج 3، ص 225.

[4] علي العلياري التبريزي، بهجة الامال في شرح زبدة المقال، (ط جديد)، ج 3، ص ‍ 224 - 225. شيخ عباس قمي، فوائد الرضويه، ص 126.