بازگشت

نظام امامت، با «توحيد» خداوند متعال چه رابطه اي دارد؟


مسأله امامت، از مسائل مهمي است که علاوه بر آنکه خود اصل است، با ساير عقايد اسلامي مرتبط است و مخصوصاً از اصل توحيد که مصدر اصول ديگر است، مايه و اصالت مي گيرد، و عقيده توحيد در ابعاد و اقسام متعددي که دارد، خود به خود عقيده به نظام الهي امامت را طبق برداشتي که شيعه از آن دارد فر مي گيرد، و ميزان و معيار در تشخيص هر عقيده اسلامي، اين است که به منبع صاف و زلال عقيده توحيد اتصال داشته باشد.

از باب مثال، عقيده «نبوّت و وحي» بر اساس همين عقيده به توحيد و علم و حکمت و قدرت خداوند متعال استوار است.

وضع و تقنين قوانين، و تشريع شرايع و احکام، و بالاخره تکليف و الزام مردم به انجام يا ترک هر کار، فقط سزاوار خداوند متعال است که مالک همه و حاکم بر همه است، وبه مصالح و مفاسد و ظاهر و باطن و تمام اسرار وجود اين انسان (موجودي که بر خودش هنوز ناشناخته مانده) عالم و آگاه است. و بالاخره نبوّت از جهت اصل و مصدرش، وحي خداي يگانه و ارتباط با غيب جهان و صاحب و مالک حقيقي و خالق عالم است. و از جهت محتوا، تشريعات و اوامر و نواهي و طرحهاي تربيتي الهي براي ترقي و کمال بشر است، و از جهت وظيفه و تکليف، شخص نبيّ از جانب خدا مأمور و عهده دار ابلاغ آن به بندگان خدا است. قوانين مختلف و نظامهاي گوناگون، علاوه بر اينکه از منبعهاي غير اصيل و غير صالح و حاکي از استعلا و طغيان است، در جهت تفرقه و جدائي و تعدد مناطق نفوذ و موجب استبداد و استضعاف و ساير مفاسد نظامهاي مشرکانه و جاهلي نيز مي باشد.