بازگشت

شوراها


اما شوراها، به گونه اي که در برابر رهبر نظام، حق اخذ تصميم داشته باشند، يا اکثريتشان معتبر باشد و رهبر ملزم به اجراي نظر آنها باشد، اگر چه خلاف آن بر او روشن باشد، در اسلام نيست. در مورد تخلف حکومت از برنامه هاي حکومتي و نظامي و وظايف اسلامي خود، هيچ کس نبايد از او اطاعت کند که: «لا طاعة لمخلوق في معصية الخالق [1] براي هيچ مخلوقي در معصيت خالق، اطاعت و فرمانبرداري از مخلوق ديگر نيست». و همه حق اعتراض دارند و بايد اعتراض کنند و امر به معروف و نهي از منکر نمايند، و همه اطاعتها و فرمانبريها، در تمام ارگانها و سازمانها بايد بر اساس اطاعت از خدا و اجراي قوانين الهي باشد، و اطاعت شخص از شخص مطرح نيست. شور و مشاوره براي امر به معروف و نهي از منکر، و تضمين اجراي احکام و عدالت هم براي روشن شدن اطراف يک موضوع و مصلحت شناسي اسلامي است.

مثلاً براي تعيين يک فرمانده يا يک فرماندار، مقامي که بايد او را تعيين کند مي تواند از زير دستان او و از ديگران نظر بخواهد و آنان نيز مي توانند آن مقام را در جريان امور بگذارند و اطلاعاتي به او بدهند اما اين در اسلام سابقه ندارد که بدون اذن کسي که حق تصميم گيري دارد، ديگران و کارمندان، فرمانده و رئيس خود را انتخاب کنند يا پيشنهادهاي ديگر بدهند.

حق اظهار نظر و نصيحت براي هر کسي هست، اما پس از تصميم گيري کسي که شرعاً حق تصميم دارد، همه بايد از او اطاعت نمايند چنانکه حضرت امير المؤمنين (ع) به ابن عباس فرمود: «لک أن تشير عليّ وأري، وان عصيتک فاطعني [2] بر تو است که مرا راهنمايي کني و من مصلحت و انديشه خود را در آن مي نگرم پس هر گاه تو را پيروزي نکردم تو مرا پيروي کن» و حاصل اين است که مسأله شوراها بايد بگونه اي مطرح شود که همه در مسير اجراي احکام اسلام و امر به معروف و تثبيت از حکومت «الله» و نظام امامت قرار داشته باشند، نه اينکه شوراها وسيله رد احکام خدا و الزامات بي مورد و تحميل رأي اکثريّت بر اقليّت، فقط به اعتبار اکثريّت، شود يا اينکه در داخل سازمانها موجب جبهه گيري ها و اختلافات شود.

بيشتر ايا گرايش هائي که اکنون بر رژيم هاي سوسياليستي يا دموکراسي غربي هست، از اين جهت است که در اثر تبليغات سوء و بي اطلاعي مردم در مباني اسلام و کارسازي برنامه هاي آن، طبقات محروم و مستضعف در نظامهاي طاغوتي، بر قرار شدن آن رژيمها را موجب نجات خود از محروميّت گمان مي کنند.

لذا در سازمان بخشي به دستگاههاي مختلف، مايلند آن نظامها پياده شود، اما اگر اين قشر محروم که اکثريّت جامعه را تشکيل مي دهند، از نظام اسلام آگاهي داشتند و مي دانستند که اگر اين نظام صحيح و دقيق پياده شود، هيچ نيازي به آن نظامها و شوراهاي آن، چنانکه گروههاي چپ گرا يا راست گرا عرضه مي دارند نيست، و کارگر و کشاورز و زحمتکش و همه طبقات، در صلح و صفا و شرافت و همبستگي، در رفاه و برادري زندگي، و از عدل اسلام بر خوردار مي شوند، همه به سوي اين نظام روي مي آورند.

چنانکه کارگران مسلمان و کشاورزان مسلمان ما که الحمد لله آگاهانه عمل مي کنند به اين نکات توجه دارند و لذا مي خواهند همه چيز و همه کارها طبق نظام اسلام و احکام حقوقي که اسلام براي کارگر و کشاورز و کارمند و زحمتکش و مرد و زن قرار داده، مرتب و منظم شود. بديهي است در اين مقاصد، شوراهاي اسلامي نقش مؤثر و حساس و سازنده خواهند داشت و همکاري همگان را در پيشرفت امور فراهم خواهند کرد.


پاورقي

[1] نهج البلاغه صبحي صالح / بخش حکم / رقم165.

[2] نهج البلاغه صبحي صالح / بخش حکم / رقم321 (شرح ابن ميثم / ج5 / 402).