بازگشت

حضرت امام محمد باقر و نشانه هاي ظهور


فضل بن شاذان از ابي حمزه ثمالي چنين نقل مي کند:

قلت لابي جعفر عليه السّلام خروج السفياني من المحتوم؟ قال نعم و النداء من المحتوم و طلوع الشمس من مغربها من المحتوم و اختلاف بني العباس في الدولة من المحتوم و قتل النفس الزکية محتوم و خروج القائم من آل محمد صلي الله عليه و آله محتوم، قلت: و کيف يکون النداء؟ قال ينادي من السماء اول النهار الا ان الحق مع علي وشيعته ثم ينادي ابليس في آخر النهار من الارض الا ان الحق مع عثمان وشيعته فعند ذلک يرتاب المبطلون. [1] .

به امام باقر عليه السّلام عرض کردم: خروج سفياني حتمي است؟ فرمودند: آري، صيحه آسماني نيز از علائم حتمي است، طلوع خورشيد از مغرب حتمي است، اختلاف بين بني عباس در رابطه با حکومت حتمي است، کشته شدن نفس زکيه حتمي است، قيام قائم آل محمد حتمي است. عرض کردم: نداي آسماني چگونه است؟ فرمودند: اول صبح منادي از آسمان ندا مي کند که حق با علي (عليه السّلام) و شيعيان اوست. آخر وقت همان روز منادي فرياد مي زند که حق با عثمان و پيروان اوست. از شنيدن صداي دوم اهل باطل در شک مي افتد (آري، آزمايش است).

ابوالجارود، يکي از اصحاب حضرت باقر عليه السّلام، مي گويد آن حضرت با آگاهي کامل از آينده قيام حضرت مهدي عليه السّلام فرمودند:

اذا قام القائم عليه السّلام سار الي الکوفة فيخرج منها بضعة عشر الف نفس يدعون البترية عليهم السلاح فيقولون له ارجع من حيث جئت فلا حاجة لنا في بني فاطمة فيضع فيهم السيف حتي ياءتي علي آخرهم ثم يدخل الکوفة فيقتل بها کل منافق مرتاب و يهدم قصورها و يقتل مقاتليها حتي يرضي الله عزوجل. [2] .

زماني که حضرت قائم عليه السّلام قيام کند، به کوفه تشريف فرما مي شوند و بيش از ده هزار نفر از آنجا بيرون مي آيند که آنها را «بتريه» مي گويند. پس، به آن حضرت عرض ‍ مي کنند: برگرد به همان مکاني که بوده اي، ما نيازي به فرزندان فاطمه (سلام الله عليها) نداريم. پس، شمشير را مي کشد و همه آنها را مي کشد. سپس وارد کوفه مي شود و تمام افراد منافق و جنگجو را مي کشد تا خداوند متعال راضي گردد.

جابر از امام باقر عليه السّلام در ارتباط با برنامه هاي دولت کريمه حضرت مهدي عليه السّلام چنين مي فرمايد:

اذا قام القائم عليه السّلام ضرب فساطيط و يعلم الناس القرآن علي ما انزل الله عزوجل فاصعب ما يکون علي من حفظه اليوم لانه يخالف فيه التاءليف. [3] .

هنگامي که قائم آل محمد قيام مي کند، خيمه هاي خودش را برپا مي سازد (گويا در کوفه باشد) و قرآن را به مردم ياد مي دهد، چنانکه خداوند بر رسول گرامي نازل فرمود (از نظر ترتيب فرود آمدن در روزهاي اول) و مردم را با قرآن اين طور آشنا مي کند. آن روز براي آنهايي که قرآن را قبلا حفظ کرده اند بسيار مشکل است (از نظر ترتيب سوره ها و نازل شدن در گذشته).

به امام باقر عليه السّلام عرض شد:

ان اصحابنا بالکوفة جماعة کثيرة فلو امرتهم لاطاعوک و اتبعوک فقال يجي احدهم الي کيس اخيه فياخذ منه حاجته؟ فقال لا فقال فهم بدمائهم ابخل... ثم قال ان الناس في هدنة نناکحهم و نوارثهم و نقيم عليهم الحدود و نؤ دي اماناتهم حتي اذا قام القائم جاءت المزايله و ياءت الرجل الي کيس اخيه فياءخذ حاجته لايمنعه. [4] .

اصحاب و شيعيان ما در کوفه زياد هستند؛ اگر دستوري صادر بفرماييد از شما اطاعت مي کنند. امام در جوابش فرمودند: آيا شيعيان ما دست در جيب يکديگر مي کنند و نيازمنديهاي خودشان را برطرف مي سازند؟ عرض شد: خير. فرمودند: کسي که از انفاق ماديات در راه خداوند مضايقه مي کند چگونه جانش را به فرمان ما در راه حق بذل مي نمايد؟ مردم در معرض امتحان هستند. ما با آنها ازدواج مي کنيم، از آنها ارث مي بريم، حدود الهي را بر آنها اقامه مي کنيم و امانات آنها را به ايشان بر مي گردانيم تا اينکه حضرت قائم عليه السّلام قيام کند. برادري آنچنان گسترش مي يابد که مردم بدون اجازه دست در جيب يکديگر مي کنند و هرچه لازم داشته باشند برمي دارند (اين است برنامه عملي حکومت حضرت ولي عصر ارواحنا له الفداء).

محمد بن مسلم ثقفي مي گويد از امام باقر عليه السّلام شنيدم که فرمودند:

القائم منصور بالرعب مؤ يد بالنصر تطوي له الارض و تظهر له الکنوز و يبلغ سلطانه المشرق و المغرب و يظهر الله تعالي به دينه ولو کره المشرکون فلا يبقي في الارض خراب الا عمر و ينزل روح الله عيسي بن مريم فيصلي خلفه فقلت له يا ابن رسول الله متي يخرج قائمکم قال اذا تشبه الرجال بالنساء و النساء بالرجال و اکتفي الرجال بالرجال والنساء بالنساء و رکب ذوات الفروج السروج و قبلت شهادة الزور و ردت شهادة العدل واستخف الناس بالدماء و ارتکاب الزنا و الکل الربا و اتقي الاسرار مخافة السنتهم و خرج السفياني من الشام واليماني من اليمن و خسف بالبيداء و قتل غلام من آل محمد صلي الله عليه و آله بين الرکن و المقام اسمه محمد بن الحسن النفس الزکية و جائت صيحة من السماء بان الحق فيه و في شيعته فعند ذلک خروج قائمنا فاذا خرج اسند ظهره الي الکعبة و اجتمع اليه ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلا و اول ما ينطق به هذه الاية: «بقية الله خير لکم ان کنتم مؤ منين». [5] ثم يقول انا بقية الله و حجته و خليفته عليکم فلا يسلم عليه مسلم الا قال السلام عليک يا بقية الله في ارضه فاذا اجتمع له العقد و هو عشرة آلاف رجل خرج فلا يبقي في الارض معبود دؤ ن الله عزوجل من صنم او غيره الا وقعت فيه نارفا حترق و ذلک بعد غيبة طويلة ليعلم الله من يطيعه بالغيب و يؤ من به. [6] .

قائم ما به وسيله نيروهاي مختلفي ياري مي شود:

1. ترس و رعبي که در دلهاي مردم جايگزين مي شود.

2. نصرت و ياري خداوند بزرگ.

3. زمين در اختيار و زير پاي مبارکش و ياران عزيزش درنورديده و جمع مي شود.

4. گنجهاي زمين خودشان را در اختيار آن حضرت قرار مي دهند.

5. سلطنتش مشرق و مغرب زمين را فرا مي گيرد.

6. دين مقدس اسلام بر تمام اديان غلبه مي يابد ولو اينکه دشمنان خدا راضي نباشند، و در زمين جايي غيرآباد ديده نخواهد شد.

7. حضرت عيسي بن مريم از آسمان نازل مي شود و پشت سر آن حضرت نماز مي خواند.

مي گويد عرض کردم: اي فرزند رسول خدا! اين قيام کي خواهد بود و چه زماني قائم شما قيام مي کند؟ فرمودند:

1. هرگاه مردان شبيه به زنان و زنان مانند مردان شوند.

2. مردها به مردها اکتفا کنند و زنان به زنان (اشاره به لواط و مساحقه).

3. زنان سوار بر زينها شوند (سوار شدن بر اسب، اتومبيل و وسايط نقليه ديگر).

4. شهادت دروغ و برخلاف واقع را بپذيرند.

5. گواهي مردان عادل و صاحبان تقوا را رد کنند.

6. قتل و خونريزي در ميان مردم کوچک شمرده شود.

7. مردم مرتکب زنا شوند.

8. رباخواري در ميان مردم رواج يابد.

9. مردم از زبان اشرار بترسند.

10. سفياني از شام بيرون آيد.

11. يماني از يمن حرکت کند.

12. خسف و فرورفتگي در بيداء پديد آيد.

13. جواني از آل محمد صلي الله عليه و آله در ميان رکن مقام کشته شود که نام عزيزش محمد بن حسن معروف به نفس زکيه است.

14. صيحه اي از آسمان بلند شود که حق با او و پيروان اوست.

در اين هنگام قائم ما قيام مي کند. پس، آنگاه که بيرون آمد به کعبه تکيه مي دهد و سيصد و سيزده تن از ياران مخصوص آن حضرت اطرافش را مي گيرند و اول سخني که مي فرمايند اين آيه شريفه است: «باقيمانده خدا بهتر است براي شما اگر به خدا ايمان داريد». سپس مي فرمايد من بقية الله و حجت و جانشين خداوند در روي زمين هستم. پس، همه مسلمانان آن حضرت را با اين عبارت سلام مي کنند: «سلام بر تو اي بقية الله در روي زمين». پس، وقتي که آن عدد معين که ده هزار نفر باشد در خدمت آن حضرت اجتماع کردند از مکه بيرون مي آيند و در کره زمين معبودي جز خداوند يکتا عبادت نخواهد شد، اساس بت پرستي و غيره از بين خواهد رفت و همه آنها در آتش غضب آن سرور خواهند سوخت. اي محمد بن مسلم! البته اين قيام با اين محتوي بعد از غيبت طولاني خواهد بود. براي اينکه خداوند عالم، بندگان مطيع و فرمانبردار خودش را به جهانيان معرفي کند و بشناساند.

علي بن مهزيار از حضرت ابوجعفر عليه السّلام حديث مي کند که آن جناب فرمودند:

کاني بالقائم يوم عاشورا يوم السبت قائما بين الرکن و المقام بين يديه جبرئيل ينادي البيعة لله فيملاها عدلا کما ملئت ظلما وجورا. [7] .

گويا مي بينم قائم (آل محمد) را در روز عاشورا، روز شنبه بين رکن و مقام ايستاده در حالي که جبرئيل (ع) در کنار ايشان است و فرياد مي زند بيعت براي خداست (مردم دنيا! بيعت با حضرت مهدي روحي له الفداء، در حقيقت، بيعت با خداوند است). آنگاه دنيا را پر از عدل و داد مي کند چنانکه پر از ظلم و جور شده باشد.

يعقوب سراج از جابر روايت مي کند که آن حضرت فرمودند:

يا جابر لايظهر القائم حتي يشمل (الناس ب)الشام فتنة يطلبون المخرج منها فلا يجدونه و يکون قتل بين الکوفة و الحيرة قتلا هم علي سواء و ينادي مناد من السماء. [8] .

اي جابر! قائم ظاهر نمي شود مگر اينکه فتنه اي (مردم را) در شام فرا گيرد. مردم راه فرار از اين فتنه را پيدا نمي کنند. بين کوفه و حيره کشتاري مي شود که هر دو طرف از نظر دادن کشته مساوي هستند (يا از لحاظ کميت يا کيفيت) و منادي از آسمان ندا مي دهد.

محمد بن مسلم از حضرت باقر العلوم عليه السّلام حديث مي کند که آن حضرت فرمودند:

توقعوا الصوت ياءتيکم بغتة من قبل دمشق فيه لکم فرج عظيم. [9] .

منتظر صدا که ناگهان از ناحيه دمشق مي رسد، باشيد. البته در اين (صوت) براي شما فرجي عظيمي است.

خواننده عزيز!

آيا منظور از کلمه «صوت» صيحه آسماني است؟ به ظاهر يا همين است يا قيام سفياني. اميد است صداي حياتبخش جبرئيل عليه السلام باشد.

از حضرت باقر عليه السّلام در باب نشانه هاي ظهور حضرت بقية الله ارواحنا له الفداء حديث مفصلي نقل شده است که ما به بيان مختصري از آن بسنده مي کنيم.

امام باقر عليه السّلام مي فرمايند:

فينزل امير جيش السفياني البيداء فينادي مناد من السماء «يابيداء ابيدي القوم» فيخسف بهم فلا يفلت منهم الا ثلاثة نفر يحول الله وجوههم الي اففيتهم و هم من کلب و فيهم نزلت هذه الاية «يا ايها الذين اوتوا الکتاب آمنوا بما نزلنا مصدقا لما معکم من قبل ان نطمس وجوها فنردها علي ادبارها».

قال و القائم يومئذ بمکة قد اسند ظهره الي البيت الحرام مستجيرا به فينادي يا ايها الناس انا نستنصر الله فمن اجابنا من الناس فانا اهل بيت نبيکم محمد و نحن اولي الناس بالله و بمحمد صلي الله عليه و آله فمن حاجني في آدم فانا اولي الناس بآدم و من حاجني في نوح فانا اولي الناس بنوح و من حاجني في ابراهيم فانا اولي الناس بابراهيم و من حاجني في محمد صلي الله عليه و آله فانا اولي الناس بمحمد صلي الله عليه و آله و من حاجني في النبيين فانا اولي الناس بالنبيين اليس الله يقول في محکم کتابه «ان الله اصطفي آدم و نوحا و آل ابراهيم و آل عمران علي العالمين ذرية بعضها من بعض والله سميع عليم».

فانا بقية من آدم و ذخيرة من نوح و مصطفي من ابراهيم و صفوة من محمد صلي الله عليهم اءجمعين الا فمن حاجني في کتاب الله فانا اولي الناس بکتاب الله الا فمن حاجني في سنة رسول الله صلي الله عليه و آله فانا اولي بسنة رسول الله صلي الله عليه و آله فاءنشد الله من سمع کلامي اليوم لما بلغ الشاهد منکم الغائب و اساءلکم بحق الله و حق رسوله صلي الله عليه و آله و بحقي فان لي عليکم حق القربي من رسول الله الا اعنتمونا و منعتمونا ممن يظلمنا فقد اءخفنا و ظلمنا و طردنا من ديارنا و ابنائنا و بغي علينا و دفعنا عن حقنا و افتري اهل الباطل علينا فا الله الله فينا لاتخذلونا و انصرونا ينصرکم الله تعالي.

قال فيجمع الله عليه اصحابة ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلا و يجمعهم الله له علي غير ميعاد قزعا کقزع الخريف و هي يا جابر الاية التي ذکرها الله في کتابه: «اينما تکونوا ياءت بکم الله جميعا ان الله علي کل شيي قدير».

فيبايعونه بين الرکن و المقام ومعه عهد من رسول الله صلي الله عليه و آله عليه و آله قد توارثة الابناء عن الاباء. و القائم يا جابر رجل من ولد الحسين يصلح الله له امره في ليلة، فما اشکل علي الناس من ذلک يا جابر فلا يشکلن عليهم ولادته من رسول الله صلي الله عليه و آله ووراثته العلماء عالما بعد عالم فان اشکل هذا کله عليهم فان الصوت من السماء لايشکل عليهم اذا نودي باسمه و اسم ابيه و امه. [10] .

فرمانده لشکر سفياني در زمين بيداء فرود مي آيد. ناگهان منادي از آسمان ندا مي دهد: اي زمين بيداء! دشمنان خداوند را نابود کن. پس، زمين شکافته مي شود و همه آن جميعت را فرو مي برد مگر سه نفر را که صورتهاي آنها به عقب برمي گردد و اينها از طايفه کلب هستند و اين آيه درباره آنها نازل شده است: «اي کساني که ايمان آورده ايد! به قرآني که فرستاديم ايمان آوريد که تصديق کننده تورات و انجيل شماست پيش از آنکه به رويتان از اثر ضلالت خط بطلان کشيم يا گونه ها را واژگون کنيم.» [11] .

امام باقر عليه السّلام مي فرمايد: قائم عليه السّلام آن روز در مکه است و پشت به خانه کعبه داده در حالي که پناه به کعبه برده است. پس ندا مي دهد: اي مردم! ما از خداوند طلب ياري مي کنيم. پس، هر کسي از مردم که دعوت ما را اجابت کرد بايد بداند که ما از اهل بيت پيامبر شماها هستيم و من از همه مردم سزاوارتر هستم نسبت به خداوند بزرگ و پيامبر او. اي مردم! هر کسي که با من محاجه کند در مورد آدم عليه السّلام، بايد بداند که من نسبت به آدم از همه برترم و هر کسي که در ارتباط با نوح با من محاجه کند، بايد بداند که من نسبت به نوح از همه مقدم ترم و هر کسي که با من محاجه کند نسبت به ابراهيم، بايد بداند که من اولي از همه هستم و آن کسي که نسبت به حضرت محمد صلي الله عليه و آله از همه برترم و هر کسي که در ارتباط با انبياء با من محاجه کند، من اولي هستم از همه نسبت به انبياء. آيا نمي بيني که خداوند در قرآن محکمش مي فرمايد: «خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهيم و دودمان عمران را بر عالميان برگزيده است»؟ [12] .

پس، من باقيمانده از آدم و ذخيره از نوح و برگزيده ابراهيم و خلاصه اي هستم از وجود مقدس محمد صلي الله عليه و آله. آگاه باشيد، هر کسي که با کتاب خدا با من به مجادله بپردازد، من اولي از همه هستم نسبت به قرآن خداوند، و هر کسي در ارتباط با سنت رسول اکرم صلي الله عليه و آله با من محاجه نمايد، من از همه سزاوارترم نسبت به آن بزرگوار. شما را به خدا سوگند مي دهم آن افرادي که امروز سخنان مرا شنيدند آن را به غايبان برسانند. از شما سؤ ال مي کنم به حق خداوند و حق رسول خدا صلي الله عليه و آله، به حق من بر شما که به جهت نزديک بودن با رسول خدا بر شما دارم (فرزند او هستم) ما را ياري کنيد نسبت به آن افرادي که به ما ظلم کردند. به درستي که ستمگران ما را از وطنمان دور ساختند و حق ما را غصب کردند و ما و فرزندانمان را آواره نمودند و درباره ما ستم روا داشتند و نگذاشتند که ما از حق خودمان استفاده کنيم و اهل باطل بر ما افترا بستند. بترسيد از خدا، بترسيد از خدا و ما را رها نسازيد بلکه ياريمان کنيد تا اينکه خداوند شما را ياري فرمايد.

امام باقر عليه السّلام فرمودند: در اين موقع خداوند سيصد و سيزده تن اصحاب خاص آن حضرت را مانند ابرهاي پراکنده در فصل سوم از فصول چهارگانه که آن را «خريف» (پاييز) مي نامند در خدمت آن حضرت حاضر مي کند و اين جريان (حضور اصحاب) - اي جابر! مصداق اين آيه شريفه است: «هر کجا باشيد خداوند همه شما را به ميعادگاه خواهد آورد، به درستي که خداوند بر هر چيز تواناست». [13] پس آن سيصد و سيزده تن بين رکن و مقام با آن حضرت بيعت مي کنند (با مهدي آل محمد سلام الله عليه) و بااو عهدي است از رسول الله صلي الله عليه و آله که توسط پدران بزرگوارش به دست او رسيده است. اي جابر! قائم مردي است از فرزندان امام حسين (عليه السّلام) که خداوند امر قيامش را در يک شب اصلاح مي کند. اي جابر! چگونه براي اين مردم مشکل است باور کنند که او (قائم) فرزند رسول اکرم صلي الله عليه و آله است و مقام وراثت از آباء و اجدادش به او رسيده و او وراث علم همه آنهاست؟ اي جابر!

اگر پذيرفتن اينها بر مردم مشکل باشد اما صيحه آسماني را نمي توانند نپذيرند که او (قائم آل محمد روحي له الفداء) را به اسم خودش و نام پدرش و اسم مادرش معرفي مي کند (محمد فرزند حسن مادرش نرجس، ديگر نمي توانند او را رد و انکار کنند).

جابر بن يزيد از حضرت از حضرت باقر عليه السّلام حديث مي کند درباره اصحاب حضرت مهدي عليه السّلام که امام باقر عليه السّلام فرمودند:

کاني باصحاب القائم عليه السلام و قد احاطوا بما بين الخافقين فليس من شيء الا و هو مطيع لهم حتي سباع الارض و سباع الطير يطلب رضاهم في کل شيء حتي تفجر الارض ‍ علي الارض و تقول مربي اليوم رجل من اصحاب القائم عليه السّلام. [14] .

گويي مي بينم که ياران امام عصر عليه السّلام جهان را محاصره کرده اند و همه موجودات مطيع و فرمانبردار آنها هستند حتي درندگان صحرا و درندگان پرنده. موجودات مختلف عالم فقط خشنودي آنها را مي خواهند. حتي بعضي از نقاط زمين مباهات مي کند بر بعضي ديگر و مي گويد امروز يکي از ياران قائم عليه السّلام بر روي من عبور کرد.

درباره قيام جناب سيد حسني از خراسان و تشرف ايشان به خدمت حضرت ولي عصر ارواحنا له الفداء، امام باقر عليه السّلام چنين فرموده است:

تنزل الرايات السود التي تخرج من خراسان الي الکوفة فاذا ظهر المهدي بمکة بعثت اليه بالبيعة. [15] .

پرچمهايي که از خراسان حرکت کرده اند در سرزمين کوفه به اهتزاز در مي آيند (پرچمدار و رهبر اين قيام جناب سيد حسني است). وقتي حضرت مهدي عليه السّلام در مکه ظاهر شدند افرادي را خدمت آن حضرت مي فرستد و آمادگي خودش را براي بيعت با آن حضرت اعلام مي دارد.

راوي مي گويد از حضرت ابوجعفر عليه السّلام در مورد حضرت قائم عليه السّلام پرسيدم فرمودند:

انه لايکون حتي ينادي مناد من السماء يسمع اهل المشرق و المغرب حتي تسمع الفتاة في خذرها. [16] .

امر قيام آن حضرت محقق نخواهد شد مگر اينکه منادي از آسمان صدا بلند کند که تمام مردم مشرق و مغرب حتي دختران پرده نشين نيز بشنوند.

ناجيه قطان از حضرت باقر عليه السّلام نقل مي کند که شنيدم که آن حضرت مي فرمودند:

ان المنادي ينادي ان المهدي من آل محمد فلان ابن فلان باسمه و اسم ابيه (يعني محمد بن الحسن العسکري عليهما السلام) فينادي الشيطان ان فلانا و شيعته علي الحق يعني رجلا من بني اميه. [17] .

منادي از آسمان ندا سر مي دهد که مهدي آل محمد (فلان پسر فلان است) که نام مبارک اصلي حضرت باشد و نيز شيطان فرياد مي زند و نام يکي از بني اميه را مي برد که فلاني و پيروان او بر حق هستند.

خواننده عزيز!

امتحاني است براي مردم. خوشا به حال آن کساني که صداي اول را مي شنوند و متابعت مي کنند و صداي دوم را رد مي کنند.

امام باقر عليه السّلام در رابطه با فتنه ها (پيش از قيام حضرت بقية الله روحي له الفداء) چنين مي فرمايند:

تکون قبل المهدي فتنة تحصر الناس حصرا فلا تسبوا اهل الشام بل ظلمتهم فان الابدال منهم و سير سل الله سببا من السماء فيفرقهم حتي لوقاتلهم الثعالب غلبتهم ثم يبعث الله المهدي في اثني عشر الفا ان قلوا و خمسة عشر الفا ان کثروا و علامتهم انهم اذا هجموا صرخوا امت امت ثم يظهر فيرد الي المسلمين اءلفتهم و نعمتهم. [18] .

مردم پيش از قيام مهدي ما به فتنه اي بسيار مهم و کوبنده مبتلا مي شوند. به همه مردم شام ناسزا نگوييد بلکه ستمگران آنها را نفرين کنيد؛ زيرا از ميان آنها ابدال و صلحائي بر مي خيزند. خداوند از آسمان چيزي بر آنها فرو مي فرستد که آنچنان وحدت آنها را درهم مي کوبد که اگر با ضعيف ترين حيوانات مانند روباه جنگ کنند شکست مي خورند. آنگاه خداوند مهدي ما را با لشکري بين دوازده تا پانزده هزار نفر مي فرستد که در وقت حمله رمزشان «امت، امت» (بميران، بميران) است. سپس پيروز مي شوند و الفت و يگانگي و نعمتهاي مسلمين را به آنها برمي گردانند (چه فتنه اي بالاتر از هجوم اسرائيل به سرزمينهاي اسلام و کشتار بيرحمانه مردم؟).

امام باقر عليه السّلام درباره عصاي حضرت موسي عليه السّلام که سرانجام فرعون و لشکريانش را در رود نيل غرق کرد و از بين برد چنين مي فرمايند:

کانت عصاء موسي لادم فصارت الي شعيب ثم صارت الي موسي بن عمران عليه السّلام و انها لعندنا و ان عهدي بها انفا و هي خضراء کهيئتها حين انتزعت من شجرتها و انها لتنطق اذا استنطقت اعدت لقائمنا يصنع بهاما کان يصنع موسي و انها لتروع و تلقف ما يافکون و تصنع ما تؤ مربه، انها حيث اقبلت تلقف ما يافکون، يفتح لها شعبتان احداهما في الارض و الاخري في السقف و بينهما اربعون ذراعا، تلقف ما يافکون بلسانها. [19] .

اين عصا (عصاي موسي) روز اول به دست حضرت آدم بود، سپس به شعيب داده شد، بعد از شعيب به حضرت موسي بن عمران عليه السّلام اعطا شد و اکنون نزد ماست و اخيرا که آن را ديدم، درست مانند روزي که از درخت جدا شده باشد رنگش سبز و خرم بود. اگر فرمان سخن گفتن به او بدهيم حرف مي زند. و اين عصا براي قائم ما ذخيره شده است تا مثل موسي بن عمران در راه نشان دادن عظمت حق و نابودي دشمنان خدا از آن استفاده کند. از خصوصيات اين عصا اين است که دشمنان را مي لرزاند و هرچه را جلوي آن بيندازند يا ببيند مي بلعد و آنچه فرمانرواي عالم هستي (به اذن خدا) بگويد اطاعت مي کند و چون لب بگشايد فاصله بين آن از زمين تا سقف را که چهل ذراع است، مي بلعد (هرچه بيندازند همه را مي بلعد).

امام باقر عليه السّلام درباره تجهيزات لشکريان امام عصر روحي له الفداء و ساعت حرکت از مکه معظمه به طرف کوفه چنين فرموده اند:

اذا خرج القائم عليه السّلام من مکة ينادي مناديه الا لايحملن احد طعاما ولا شرابا و يحمل مه حجر موسي بن عمران عليه السّلام و هو وقر بعير فلا ينزل منزلا الا انفجرت منه عيون فمن کان جائعا شبع و من کان ظامئا روي و رويت دوابهم فهو زادهم حتي ينزلوا النجف من ظهر الکوفة. [20] .

ساعت اول حرکت، منادي از طرف آن سرور فرياد مي زند که هيچ کس حق بار کردن مواد غذايي و آب آشاميدني را ندارد و سنگ معروفي که حضرت موسي بن عمران عليه السّلام داشتند آن حضرت همراه خويش بر مي دارند که حجم و قطر آن سنگ به اندازه بار يک شتر است. به هر منزلي که مي رسند و سربازان و مرکبهاي سواري آنها تشنه يا گرسنه مي شوند چشمه هايي از آن سنگ خارج مي شود. آنهايي که گرسنه اند از آن چشمه ها مي خورند و سير مي شوند و افرادي که تشنه اند از آنها سيراب مي شوند تا اينکه وارد نجف اشرف که در پشت کوفه واقع است، مي شوند.

اين است معناي ولايت تکويني و تشريعي و اين است آن حکومتي که تمام رژيمها را در هم مي کوبد.

حضرت باقر عليه السّلام در ارتباط با نشانه هاي قيام حضرت بقية الله روحي له الفداء مي فرمايند:

آيتان بين يدي هذا الامر خسوف القمر لخمس و کسوف الشمس لخمس عشرة ولم يکن ذلک منذ هبط آدم عليه السّلام الي الارض و عند ذلک يسقط حساب المنجمين. [21] .

در پيشاپيش ظهور مهدي ما دو نشانه بزرگ ديده مي شود:

1. خسوف ماه در پنجم آن.

2. کسوف خورشيد در پانزدهم ماه.

از وقتي که خداوند حضرت آدم را به اين دنيا فرستاده چنين واقعه اي رخ نداده است. بنابراين، ديگر اعتباري براي منجمان باقي نخواهد ماند.

محمد بن مسلم از حضرت باقر عليه السّلام روايت مي کند که آن حضرت فرمودند:

السفياني و القائم في سنة واحدة. [22] .

سفياني و قائم ما (عليه السّلام) در يک سال قيام مي کنند.

مسلما سفياني در همان سال پيش از حضرت ولي عصر عليه السّلام خروج مي کند. امام پنجم عليه السّلام بعد از اشاره به نداي آسماني و فرورفتن لشکر سفياني در سرزمين بيداء (نزديک مکه معظمه) چنين امر مي فرمايند:

فاسعوا اليه ولو حبوا والله کاني انظر اليه بين الرکن و المقام يبايع الناس. [23] .

به سوي حضرت بقية الله بشتابيد ولو از طريق خزيدن بر روي سينه باشد. به خدا سوگند، گويي مي بينم بين رکن و مقام ايستاده و با مردم بيعت مي کنند.

از حضرت ابي جعفر عليه السّلام نقل مي کنند که فرمودند:

اذا راءيتم نارا من المشرق شبه الهردي العظيم تطلع ثلاثة ايام او سبعة فتوقعوا فرج آل محمد صلي الله عليه و آله ان شاء الله عزوجل ان الله عزيز حکيم. ثم قال عليه السّلام الصيحة لايکون الا في شهر رمضان لان شهر رمضان شهر الله و هي صيحة جبرئيل الي هذا الخلق. ثم قال ينادي مناد من السماء باسم القائم عليه السّلام فيسمع من بالمشرق و من بالمغرب لايبقي راقد الا استيقظ ولا قائم الا قعد و لا قاعد الا قام علي رجليه فزعا من ذلک الصوت فرحم الله من اعتبر بذلک الصوت فاجاب فان الصوت صوت جبرئيل الروح الامين.

و قال عليه السّلام الصوت في شهر رمضان في ليلة جمعة ليلة ثلاث و عشرين فلا تشکوا في ذلک و اسمعوا و اطيعوا و في آخر النهار صوت ابليس اللعين ينادي الا ان فلانا قتل مظلوما ليشکک الناس و يفتنهم فکم ذلک اليوم من شاک متحير قد هوي في النار فاذا سمعتم الصوت في شهر رمضان فلا تشکوا فيه انه صوت جبرئيل عليه السّلام و علامة ذلک انه ينادي باسم القائم و اسم ابيه عليهما السلام حتي تسمعه العذراء في خدرها فتحرض اباها و اخاها علي الخروج.

قال عليه السّلام لابد من هذين الصوتين قبل خروج القائم صوت من السماء و هو صوت جبرئيل باسم صاحب هذا الامر و اسم ابيه و الصوت الثاني الذي من الارض و هو صوت ابليس اللعين ينادي باسم فلان انه قتل مظلوما يريد بذلک الفتنة فاتبعوا الصوت الاول و اياکم والاخير ان تفتنوا به. [24] .

هرگاه ديديد که آتشي عظيم از جانب مشرق روشن شد و عمر آن سه روز يا هفت روز ادامه پيدا کرد، منتظر فرج آل محمد باشيد (ظهور امام عصر روحي له الفداء)، البته اگر خداوند حکيم و مقتدر بخواهد. صيحه آسماني حتما در ماه رمضان است، زيرا ماه رمضان ماه خداوند است و اين صيحه هم صداي جبرئيل عليه السّلام است که از طرف خداوند براي اين مردم فرستاده مي شود. منادي از آسمان حضرت قائم عليه السّلام را به اسم صدا مي کند (محمد بن الحسن العسکري). پس هر کسي که در مشرق و مغرب زمين است اين صدا را مي شنود و به جهت ترسناک بودن اين صدا، آن که در خواب است بيدار مي شود و هر که ايستاده است مي نشيند و آن کسي که نشسته است برمي خيزد و سرپا مي ايستد. خداوند رحمت کند کسي که آن صدا را بشنود و عبرت بگيرد و عملا اين صدا را جواب بگويد (اطاعت کند از حضرت بقية الله ارواحنا له الفداء). براي اينکه اين صدا، صداي جبرئيل روح الامين است (پيام او از سوي خداوند براي جهانيان است).

امام عليه السّلام مي فرمايد: صداي آسماني در شب بيست و سوم ماه رمضان خواهد بود. براي شما ترديدي پيدا نشود، بشنويد و اطاعت کنيد و در آخر روز ابليس ملعون فرياد مي زند: اي مردم! آگاه باشيد که فلاني مظلوم کشته شده است. براي اينکه مردم در شک بيفتند و گرفتار امتحان بشوند. چه بسا اشخاصي که در آن روز به خاطر شنيدن اين صدا سرگردان و در آتش غضب خداوند سرنگون خواهند شد. پس، وقتي که در ماه رمضان صدا را شنيديد (اينکه قائم آل محمد آمد) در آن شک نکنيد و بدانيد آن، صداي جبرئيل عليه السّلام است و علامت حقانيت آن صدا اين است که حضرت قائم عليه السّلام را به نام پدرش ذکر مي کند (يعني ان شاءالله مي گويد محمد بن الحسن العسکري عليهماالسلام آمد). اين صدا چنان فراگير است که حتي دختران پرده نشين نيز آن را مي شنوند و پدر و برادر خود را ترغيب مي کنند که از منزل بيرون برويد (و امام عصر را ياري کنيد).

امام پنجم عليه السّلام مي فرمايد: دو صدا بايد قبل از ظهور شنيده شود: يک صدا از آسمان که صداي جبرئيل است و صاحب اين امر را به نام او و نام پدرش معرفي مي کند (محمد بن الحسن العسکري عليهماالسلام)؛ صداي دوم صداي شيطان است که به نام فلاني است و مي گويد او را مظلوم کشتند و مي خواهد مردم را گمراه کند. پس، از صداي اول متابعت کنيد؛ اما بترسيد از اينکه صداي دوم (صداي شيطان) شما را به گمراهي کشاند.

زراره مي گويد از حضرت باقر عليه السّلام پرسيدم: آيا نداي آسماني حق است؟ فرمودند:

اي والله حتي يسمعه کل قوم بلسانهم. [25] .

آري، به خدا قسم، حق است و به صورتي است که تمام مردم به زبان خودشان اين ندا را مي شنوند.

از امام باقر عليه السّلام روايت شده است که فرمودند:

فذکر آيتين قبل القائم لم يکونا منذ هبط آدم عليه السّلام ابدا و ذلک ان الشمس تنکسف في النصف من شهر رمضان و القمر في آخره فقال رجل يا ابن رسول الله لابل الشمس في آخر الشهر و القمر في النصف فقال له ابوجعفر عليه السلام اني لاعلم بما تقول ولکنهما آيتان لم تکونا منذ هبط آدم. [26] .

در محضر امام باقر عليه السّلام بوديم. آن سرور دو علامت پيش از قيام حضرت قائم را ذکر کرده، فرمودند: از وقتي که حضرت آدم عليه السّلام به اين دنيا آمد اين دو آيت بزرگ هرگز ديده نشده است: اول کسوف خورشيد است در نيمه ماه رمضان؛ دوم خسوف ماه است در آخر همان ماه رمضان. مردي در مجلس نشسته بود، عرض کرد: اي پسر پيامبر! اينطور نيست بلکه درست برعکس است؛ يعني کسوف در آخر ماه و خسوف در وسط ماه پديد مي آيد. امام باقر عليه السّلام فرمودند: مي دانم شما چه مي گوييد (از لحاظ برنامه هاي جاري همين است)، اما من مي خواهم بگويم از اول تا قبل از قيام مهدي ما اين کار نشده است و اختصاص به پيش از ظهور دارد.

ابي الجارود از حضرت باقر عليه السّلام نقل مي کند که آن حضرت فرمودند:

لاترون الذي تنتظرون حتي تکونوا کالمعزي المواة التي لايبالي الخابس اين يضع يده منها ليس لکم شرف ترقونه ولاسناد تسندون اليه امرکم. [27] .

آن چيزي را که منتظرش هستيد (ظهور حضرت مهدي روحي له الفداء) نمي بينيد مگر وضع شما به جايي برسد که مانند گوسفنداني شويد که گرفتار گرگهاي درنده شده باشند، در حالي که چوپاني هم نداشته باشيد و گرگها از هر جاي بدن شما که بخواهند شروع به خوردن مي کنند. از سوي ديگر، شرف و موقيعتي هم نداشته باشيد که به آن تکيه کنيد و نيز اسناد و مدارکي هم در اختيار شما نباشد که استناد به آنها کنيد و سرانجام از خودتان دفاع نماييد.

جابر از حضرت باقر عليه السّلام روايت نموده است که آن حضرت فرمودند:

تنزل الرايات السود التي تخرج من خراسان الي الکوفة فاذا ظهر المهدي بعث اليه بالبيعة. [28] .

پرچمهاي سياه از خراسان به جانب کوفه مي آيد (کنايه است از قيام جناب حسني). پس، وقتي که مهدي ما (عليه السّلام) ظهور کرد امر به بيعت مي کند.

بعضي از علائم مانند سفياني و خروج او از حتميات است؛ يعني حتما بايد پيش از ظهور تحقق پيدا کند. لذا در روايت زير از زراة بن اعين آمده است:

کنت عند ابي جعفر عليه السّلام فجري ذکر القائم عليه السّلام فقلت ارجوا ان يکون عاجلا و لايکون سفياني فقا لا والله انه لمن لمحتوم الذي لابدمنه. [29] .

در خدمت حضرت باقر عليه السّلام بوديم، سخن از حضرت قائم عليه السّلام به ميان آمد. عرض کردم: اميدوارم ظهور قائم بسيار نزديک باشد بدون اينکه نيازي به سفياني داشته باشد. فرمودند: به خدا نه اينچنين است؛ خروج سفياني حتما بايد پيش از ظهور باشد.


پاورقي

[1] ارشاد مفيد، ج 3، ص 347.

[2] همان ماءخذ، ص 358.

[3] همان ماءخذ، ص 360.

[4] تاريخ ما بعد الظهور، ص 762.

[5] هود / 86.

[6] اثباة الهداة، ج 7 / ص 392.

[7] غيبت طوسي، ص 274.

[8] غيبت نعماني، ص 279.

[9] همان ماءخذ، ص 279.

[10] غيبت نعماني، ص 280.

[11] نساء / 47.

[12] آل عمران / 34.

[13] بقره / 148.

[14] الامامة و التبصرة، ص 131.

[15] الملاحم و الفتن، ص 56.

[16] غيبت نعماني، ص 257.

[17] همان ماءخذ، ص 264.

[18] روزگارهايي، ج 1 / ص 453.

[19] اصول کافي، ج 1، ص 231.

[20] روزگارهايي، ج 1 / ص 458.

[21] الامام المهدي عليه السّلام من المهد الي الظهور، ص 390.

[22] اثباة الهداة، ج 7 / ص 426.

[23] مکيال المکارم، ج 2 / ص 184.

[24] همان ماءخذ، ص 186.

[25] همان ماءخذ، ص 187.

[26] همان ماءخذ، ص 189.

[27] مکيال المکارم، ج 2 / ص 189.

[28] بحارالانوار، ج 52 / ص 217.

[29] بحارالانوار، ج 52 / ص 249.