رسول اکرم و نشانه هاي ظهور
عن السکوني عن ابي عبدالله عليه السّلام قال: قال رسول الله صلي الله عليه و آله سياءتي علي امتي زمان تخبث فيه سرائرهم و تحسن فيه علانيتهم طمعا في الدنيا لايريدون به ما عند الله عزوجل يکون امرهم رياء، لا يخالطه خوف، يعمهم الله منه بعقاب فيدعونه دعاء الغريق فلا يستجاب لهم. [1] .
سکوني از امام جعفر صادق عليه السّلام نقل مي کند که رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: بر امت من زماني بيايد که باطن آنها پليد و ظاهرشان به جهت طمع در دنيا آراسته باشد و خداوند را در نظر ندارند عمل آنها ريا است و از او نمي ترسند. خداوند نيز همه آنان را عقوبت خواهد کرد و هرچه دعا کنند، حتي دعاي غريق، مستجاب نخواهد شد.
از اين روايت چند علامت براي ظهور حضرت بقية الله ارواحنا له الفداء - آن هم از زبان آورنده اسلام حضرت محمد بن عبدالله صلي الله عليه و آله - نقل کرده اند:
1. دلها مملو از خبائث و صفات رذيله مي شود.
2. مردم تظاهر به خوبيها مي کنند در حالي که دلشان از خوبيها خالي است.
3. هدف از اين تظاهرات، فرورفتن در کثافات اخلاقي دنيا و تعينات آن است.
4. کارهاي آنها اگرچه به صورت عبادت است اما براي غير خدا انجام مي شود (ريا).
5. توجهي به عالم آخرت نخواهند داشت و از خداوند نمي ترسند.
6. به جهت اين صفات، خداوند آنها را عقاب مي کند به بلاهاي اجتماعي از قبيل جنگ، گرفتار ظلم شدن، گراني، سلب برکت و...
7. در اين موقع هرچه دعا کنند حتي دعاي غريق هم مستجاب نخواهد شد. [2] رسول خدا صلي الله عليه و آله در روايتي در مورد نشانه هاي ظهور مهدي روحي له الفداء مي فرمايند:
سياءتي زمان علي امتي لايبقي من القرآن الا رسمه و لا من الاسلام الا اسمه يسمون به وهم ابعد الناس منه مساجدهم عامرة و هي خراب من الهدي فقهاء ذلک الزمان شرفقهاء تحت ظل السماء منهم خرجت الفتنه و اليهم تعود. [3] .
بزودي زماني بر امت من فرا رسد که از قرآن جز رسم و از اسلام جز اسم باقي نماند. آنان به نام مسلمان خوانده مي شوند در حالي که دورترين مردم از اسلام اند، مساجد آنان آباد و از هدايت خراب (خالي) است. فقهاي آن زمان بدترين فقها در زير آسمان اند فتنه از ايشان آغاز مي شود و به آنان باز مي گردد.
وجود مبارک منجي عالم بشريت حضرت محمد بن عبدالله صلي الله عليه و آله وسلم در اين حديث که در حقيقت آيينه اي است که دنياي اسلام و مردم آن را نشان مي دهد و اين خود معجزه اي است از آن بزرگوار، به چند علامت در ارتباط با ظهور فرزند عزيزش اشاره فرموده است:
1. محتوي و حقايق حياتبخش قرآن، متروک و فقط اسمي از آن مي ماند.
2. از اسلام نامي مي ماند و قوانين جامع و کامل آن به حالت تعطيل در مي آيد و به انزوا سپرده مي شود. [4] .
3. تقريبا يک چهارم از جمعيت دنيا ادعاي مسلماني مي کنند در صورتي که عملا از اسلام بيگانه اند.
4. مساجدشان از نظر بنيان و جهات ظاهري آباد اما از لحاظ تقوا ويران است. مساجد مرکز غيبت، تهمت، ريختن آبروي مردم و بدعتها - البته به صورتهاي مختلف - شده است.
5. فقها و دانشمندان بدترين دانشمنداني هستند که در زير اين آسمان بسر مي برند. با تاءملي کوتاه درباره عالم نماهاي زمان خودمان و فسادي که در اجتماع کرده اند معني روايت معلوم مي شود.
6. تمام فتنه ها از ناحيه علماي سوء است و بازگشت آنها نيز به خودشان خواهد بود.«اذا فسد العالم فسد العالم»رسول اکرم صلي الله عليه و آله مي فرمايد هرگاه دانشمندي راه فساد را در پيش بگيرد جهاني را به تباهي مي کشد. زيرا مردم اين دسته از افراد را الگو و سمبل دين مي دانند.
خواننده گرامي!
ناگفته نماند که از نظر منطق و برهان، هميشه حساب مکتب، از اشخاص جداست.
امام صادق عليه السّلام به نقل از پدران مکرم خود ائمه معصومين سلام اللّه عليهم اجمعين مي فرمايد:
قال رسول الله صلي الله عليه و آله: (ان) الاسلام بداء غريبا و سيعود غريبا کما بداء فطوبي للغرباء. [5] .
رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمودند: اسلام در ابتدا غريب و تنها بود و بزودي نيز همچون زمان پيدايش غريب و تنها خواهد شد. خوشا به حال تنهايان و غربا.
خواننده ارجمند!
اسلام عزيز ما در ابتدا بسيار غريب بود و فقط يک اقليت از آن استقبال کردند. در آخرالزمان نيز چنان خواهد شد، کما اينکه اکنون نيز اينچنين است و با اين همه امکانات نظامي، اقتصادي و انساني که در جهان اسلام وجود دارد، مع الوصف، مسلمين در چنگال ستمگران و کفاري مانند اسرائيل بسر مي برند. دليل بر اثبات عرض ما وضع موجود دنياي اسلام است و در روايت بالا تحت عنوان نشانه هاي ظهور دولت حق، رسول اکرم صلي الله عليه و آله به غربت مجدد اسلام اشاره فرموده و در ضمن کلمه «فطوبي للغرباء»بشارت پيروزي اسلام را داده اند (البته بشارت ضمني). آري، اسلام در ابتداي امر واقعا غريب بود، درست مانند کسي که وارد شهري بشود، آشنايي نداشته باشد و پولي هم همراه نداشته باشد که بتواند خودش را اداره کند و زبانش هم با مردم آن شهر يکي نباشد، همچنانکه زبان اسلام زبان توحيد بود در حالي که زبان مردم لسان کفر و الحاد و بت پرستي بود و پيامبر بزرگوار فرمودند در آخرالزمان هم اين طور خواهد شد.
خواننده محترم!
ملاحظه مي فرماييد زبان اسلام در دنياي ما نيز زبان صلح، عدالت، ايمان، امنيت و برادري است، در حالي که در جهان کنوني، اعمال مردم برخلاف اين برنامه هاست.
از امام صادق عليه السّلام منقول است که رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمودند:
من ابغضنا اهل البيت بعثه الله يهوديا قيل يا رسول الله و ان شهد الشهادتين؟ قال نعم انما احتجب بهاتين الکلمتين عند سفک دمه او يؤ دي الجزية و هو صاغر ثم قال من ابغضنا اهل البيت بعثه الله يهوديا قيل و کيف يا رسول الله؟ قال ان ادرک الدجال آمن به. [6] .
هر که ما اهل بيت را دشمن دارد خداوند (عزوجل) او را يهودي برانگيزد. سؤ ال شد: يا رسول الله! اگرچه شهادتين بگويد؟ فرمودند: بله، در نتيجه دو کلمه شهادت (اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله) فقط جان او محفوظ مي ماند و يا از پرداخت جزيه معارف مي شود. سپس ادامه دادند: هر کسي که ما اهل بيت را دشمن بدارد خداوند او را يهودي برانگيزد. پرسيدند: چگونه اي رسول خدا؟ فرمودند: اگر زمان دجال را دريابد به او ايمان آورد.
در اين روايت، پيامبر بزرگوار اسلام صلي الله عليه و آله پس از اشاره به وظيفه مردم در ارتباط با اهل بيت عليهم السلام و نيز زيان دشمني با خاندان گرامي اش، به خروج دجال که از علائم ظهور حضرت بقية الله روحي له الفداء است، اشاره فرموده اند. بنابراين، زيان دشمني با اهل بيت سلام اللّه عليهم اجمعين را مي توان اين گونه خلاصه کرد:
1. محشور شدن در روز قيامت با يهوديان.
2. حسرت و پشيماني که در سايه قطع ارتباط با خاندان وحي دامنگير انسان مي شود.
3. از دست دادن نعمتهاي ابدي خداوند.
4. مخلد بودن در آتش جهنم.
5. محروميت از مصاحبت با ذوات مقدسه معصومين سلام اللّه عليهم اجمعين.
رسول مکرم صلي الله عليه و آله خبر از قيام مهدي روحي له الفداء مي دهد و از آن حضرت به نام خاتمه دهنده به دين چنين مي فرمايد:
المهدي منا يختم الدين به کما فتح بنا... (و اخرج الحاکم في صحيحه) يحل بامتي في آخر الزمان بلاء شديد من سلطانهم لم يسمع بلاء اشد منه حتي لايجد الرجل ملجاء فيبعث الله رجلا من عترتي اهل بيتي يملاء الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا يحبه ساکن الارض و ساکن السماء و ترسل السماء قطرها و تخرج الارض نباتها. [7] .
همچنانکه دين به وسيله من آغاز شد، توسط فرزندم مهدي (عليه السّلام) خاتمه مي يابد... در آخرالزمان امت من در سايه زمامداري ستمگر به بلاهايي مبتلا مي شوند که مانند آن را نشنيده اند و به اندازه اي عرصه بر مردم تنگ مي شود که پناهگاهي براي خود پيدا نمي کنند. در اين هنگام خداوند مردي از عترت و اهل بيت من بر مي انگيزد که جهان را پر از عدل و داد مي کند چنانکه پر از ظلم و جور شده باشد. از ويژگيهاي او اين است که اهل زمين و ساکنان آسمانها او را دوست مي دارند و آسمان بارانهاي خودش را مي بارد و زمين برکاتش را در اختيار مردم قرار مي دهد.
سيجي ء في آخر الزمان اقوام تکون وجوههم وجوه الادميين و قلوبهم قلوب الشياطين امثال الذئاب الضواري ليس في قلوبهم شيء من الرحمة سفاکين للدماء و لا يرعون عن قبيح ان تابعتهم و ارواک و ان تواريت عنهم اغتابوک و ان حدثوک کذبوک و ان ائتمنتهم خانوک صبيهم عارم و شابهم شاطر و شيخهم لايامر بمعروف و لا ينهي عن منکر الاعتزاز بهم ذل و طلب ما في ايديهم فقر الحليم فيهم غاو و الامر فيهم بالمعروف متهم المؤ من فيهم مستضعف و الفاسق فيهم مشرف السنة فيهم بدعة و البدعة فيهم سنة فعند ذلک يسلط الله عليهم شرارهم و يدعو خيارهم فلا يستجاب لهم. [8] .
در آخرالزمان مردماني بيايند که از نظر ظاهر، سيماي آدميان را دارند، اما دلهايشان مانند قلبهاي شيطانها است (پر از خودخواهي و تکبر و غرور و امثال اينها است). مانند گرگهاي درنده دلشان خالي از رحمت و عطوفت انساني باشد، قتل و خونريزي براي آنها يک امر بسيار ساده و بي اهميت خواهد بود و از کارهاي زشت دوري نمي کنند. اگر از آنها متابعت کني تو را از خود مي رانند و اگر از آنان فاصله بگيري تو را مورد غيبت و عيبجويي قرار مي دهند؛ اگر با تو سخن گويند دروغ مي گويند و اگر آن مردم را امين خويش قرار دادي به تو خيانت مي کنند. بچه هاي آنها با ناز و نخوت زندگي مي کنند و جوانانشان بي باک و از خود راضي اند چندان که مردم را از بي تربيتي خويش عاجز مي کنند. پيروان آنها امر به خوبيها و نهي از بديها نمي کنند. عزت جستن به وسيله آنها ذلت و خواري است، مطالبه موجودي آنها فقر و ناتواني است. شخص عاقل در ميان آنها گمراه به شمار مي آيد و امر به معروف کننده مورد تهمت و افترا قرار مي گيرد. افراد با ايمان و صاحبان تقوا در ميان ايشان ضعيف خواهند بود، اما افراد فاسق در ميان آنها با شخصيت حساب مي شوند. کارهاي خوب و سنتهاي الهي در ميان اين جمعيت بدعت محسوب مي شود و از طرفي بدعت در ميان آنها سنت به حساب مي آيد. در چنين زماني که مردمش داراي چنين خصوصيات اخلاقي شده اند، خداوند اشرار و مردم بد را بر آنها مسلط مي کند و ديگر دعاوي خوبان اجابت نخواهد شد.
پاورقي
[1] بحارالانوار، ج 52 / ص 190.
[2] البته در بعضي روايات دعاي (يا الله يا رحمن يا رحيم يا مقلب القلوب ثبت قلبي علي دينک)به نام دعاي غريق ذکر شده.
[3] بحار الانوار، ج 52 / ص 190.
[4] اين آيينه را در مقابل دنياي اسلام و کشورهاي به اصطلاح مسلمان قرار بده، مسلما غير از اسم و رسم از قرآن و اسلام چيز ديگري نمي بيني.
[5] همان ماءخذ ج 52 / 191.
[6] همان ماءخذ، ج 52 / ص 192.
[7] الامام المهدي عند اهل السنه، ج 2؛ مشارق الانوار، ص 29.
[8] نوائب الدهور، ج 1/ ص 150.